Quantcast
Channel: ایران امروز
Viewing all 36765 articles
Browse latest View live

شمخانی: ایران سوخت و مواد غذایی مورد نیاز عراق را تامین می‌کند

$
0
0
شمخانی: ایران سوخت و مواد غذایی مورد نیاز عراق را تامین می‌کندبه درخواست دولت عراق/شمخانی: ایران سوخت و مواد غذایی مورد نیاز عراق را تامین می‌کند يكشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۳ بغداد-ایرنا دبیر شورای عالی امنیت ملی با بیان اینکه ناامنی‌ها در شمال غرب عراق، موجب بروز مشکلات در تامین سوخت و مواد غذایی مردم منطقه شده، گفت: بر اساس درخواست دولت عراق و در چارچوب قراردادهای اقتصادی فی مابین سوخت و مواد غذایی مورد نیاز این کشور را تامین خواهیم کرد. شمخانی: ایران سوخت و مواد غذایی مورد نیاز عراق را تامین می‌کند علی شمخانی امروز شنبه در پایان سفر رسمی به عراق در گفت‌و‌گو با ایرنا، به تشریح جزییات این سفر پرداخت و گفت: رایزنی‌های انجام شده با مراجع عظام تقلید، مقامات دولتی و رهبران احزاب و گروههای سیاسی و مذهبی این کشور تاثیر تعیین کننده در ادراک مشترک نسبت به تهدیدات و ضرورت‌های سیاسی و امنیتی در سطح دوجانبه و منطقه‌ای به دنبال داشت. وی از ناامنی‌های ایجاد شده در کشور عراق توسط گروه‌های تروریستی وابسته، طی ۱۰ سال گذشته به عنوان چالش اصلی دولت برای پیگیری برنامه‌های اقتصادی و رفاهی پایدار نام برد و اظهار کرد: اولین اولویت دولت و مردم عراق ازمیان بردن تهدیدات امنیتی به منظور ایجاد رونق اقتصادی و رفاه عمومی در این کشور است. نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی انقلاب فرهنگی، وحدت نظر و اراده قاطع مقامات و رهبران مذهبی و سیاسی عراق برای بهره گیری از ظرفیت‌های قانون اساسی این کشور در مسیر تقویت انسجام، یکپارچگی و اتحاد ملی را بسیار امیدوار کننده خواند. وی گفت: مجموعه روندهای سیاسی عراق مثبت و روبه جلو بوده و همانگونه که در انتخابات رییس مجلس و معاونان وی مشخص شد، گروههای سیاسی حاضر در پارلمان این کشور به دنبال شکل دهی سریع سازوکارهای سیاسی و اجرایی جدید در عراق هستند. شمخانی، روند افزایش آمادگی ارتش عراق برای برقراری امنیت و پاکسازی مناطق آلوده به تهدیدات تروریستی را بسیار مثبت عنوان کرد. وی اضافه کرد: پس از انجام اقدامات سریع از سوی دولت برای شناسایی و ترمیم قصور‌ها در ارتش و نیز حضور پرشور و حماسی نیروهای مردمی برای دفاع از سرزمین، مقدسات و جان و نوامیس شهروندان، نگرانی‌های گذشته نسبت به امنیت پایتخت و عتبات عالیات از بین رفته است. دبیر شورای عالی امنیت ملی، در جریان سفر به عراق که امروز پایان یافت، با مراجع عظام تقلید از جمله آیت الله سیستانی، نخست وزیر، مشاور امنیت ملی، رییس فراکسیون همبستگی ملی در پارلمان، رییس حزب اسلامی، رییس مجلس اعلای اسلامی و نیز گروهی از رهبران احزاب و جریان‌های سیاسی و مذهبی عراق دیدار و گفت‌و‌گو کرد.

جلسه محاکمه مدیر سابق وزارت ارشاد تجدید شد

$
0
0
جلسه محاکمه مدیر سابق وزارت ارشاد تجدید شديكشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۳ تهران -ایرنا جلسه محاکمه مدیر سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت گذشته روز یکشنبه در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران تجدید شد. جلسه محاکمه مدیر سابق وزارت ارشاد تجدید شد به گزارش خبرنگار حقوقی قضایی ایرنا، این مدیر سابق وزارت ارشاد به اتهام برخی مسایل مالی و با شکایت شاکی خصوصی محاکمه شد. وی هشتم دی ماه سال گذشته نیز به همراه پسرش، در ارتباط با پرونده دیگری در شعبه ۷۴ محاکمه شد که دادگاه حکم خود را در این خصوص صادر کرد. «محسن افتخاری» سرپرست دادگاه‌های کیفری استان تهران پیش‌تر به خبرنگار حقوقی قضایی ایرنا گفته بود، با توجه به اینکه رای دادگاه هنوز قطعی نشده و قابل اعتراض در مرجع تجدیدنظر است، نمی‌توانم محتوای حکم را بیان کنم. این مدیر سابق وزارت ارشاد و پسرش به حکم دادگاه اعتراض کرده‌اند و پرونده برای رسیدگی در مرحله تجدید نظر به دیوان عالی کشور ارسال شده است.

موتوری‌های ماشین‌پران خطاپوش/طنز خبر

$
0
0
موتوری‌های ماشین‌پران خطاپوش/طنز خبرشهروند سوشیانس شجاعی‌فرد بنده مطمئن هستم شما از این شغل بی‌خبرید و اگر این مطلب را نخوانید در بی‌خبری خواهید ماند و با ناآگاهی خواهید مرد. می‌گویید نه، امتحان کنید! اما برای آن دسته از عاقلان که اهل احتجاج نیستند (احتجاج اسم شهری و دیاری نیست! یعنی اهل دلیل و برهان نیستند و دربست حرف ما را قبول می‌کنند!) و اهل دلیل و برهان نیستند و دربست حرف ما را قبول می‌کنند – این را دوباره آوردم چون شاید یک عده داخل پرانتز را نخوانده باشند! -باید بگویم که این شغل هم از دسته مشاغل مخفی در تهران است، یعنی فقط این شغل در تهران کسب و کار دارد. حالا داستان چیست؟ از این به بعد که در خیابان‌های تهران مشغول چشم‌پراکنی هستيد، (درجه خفیف‌تر چشم‌چرانی که خب کار من و شما نیست)؛ درست در ورودی‌های خیابان‌های تهران، موتورسوارانی را می‌بینید که روی موتورشان نشسته‌اند و منتظر رزق و روزی هستند. اینها سه دسته‌اند؛ دسته اول که زودتر آمده‌اند و اصلا برایشان مهم نبود که به‌عنوان دسته اول مطرحشان کنیم و الان رفته‌اند مسافر برسانند، اینها هیچ. دو دسته دیگر، یکی باز مسافرکش هستند و منتظر مسافر، دسته دوم ماشین‌پران هستند! شیوه تشخیص این دو دسته، این است که ماشین‌پران‌ها معمولا برحسب اتفاق زنجیر و قفل موتورشان آمده روی پلاک، یا پلاکشان گلي شده یا به هر حیلتی پلاکشان غیرقابل شناسایی است! حالا کار اینها چیست؟ مبادی ورودی طرح ترافیک در شهر تهران چند سالی است مجهز به دوربین ثبت تخلفات شده است. این موتوری‌های زحمتکش، در قبال دوهزار تومن می‌آیند پشت سر ماشین بدون طرح شما تا دوربین‌ها نتوانند پلاک ماشین شما را ثبت کنند! به این قبیل موتوری‌ها می‌گویند ماشین‌پران خطاپوش! حالا اینها هم صنف دارند، اینها هم وضعشان از روزنامه‌نگاران بهتر است و صنف دارند! حالا بعضی از موتوری‌ها، برای این‌که نانشان حلال شود آن اول کار تا ماشین شما جلوی دوربین است یک کجکی می‌روند تا اگر دوربین تیز باشد، پلاک شما را ثبت کند! بعضی‌ها در جاهایی این کار را انجام می‌دهند که مطمئن هستند صد متر پایین‌تر آقا پلیسه که هم شب‌ها هم روزها بیداره، ایستاده تا متخلفین را به سزای اعمالشان برساند! این صنف یک زیرشاخه هم دارند، بی‌موتورهای ماشین‌پران. این دسته شامل افرادی می‌شود که وسع مالی برای خرید موتور ندارند یا خریدن موتور برای انداختن در این کار را به صرفه نمی‌دانند و معتقدند خواب سرمایه زیاد است و پول موتور را در بازار طلا، دلار، سهام پتروشیمی و... سرمایه‌گذاری کرده‌اند! اینها با پای پیاده پشت ماشین متخلف می‌روند تا پلاکش ثبت نشود. به‌صرفه‌تر هم هست، برای شما ارزان‌تر تمام می‌شود و البته برای سلامتی آن بنده خدا هم خوب است، سرانه ورزش مملکت هم بالا می‌رود! حالا شما هی پشت سر آن دولت پاک که رفته است صفحه بگذارید که شغل درست نکرد، بیکاری مردم را رفع نکرد، هی طنز بنویسید و آن دولت رفته که دستش از این دنیای رسانه کوتاه است را اذیت کنید، فکر کردی شهروند از آن روزنامه‌هاست که سیاسی بنویسی چاپ کنند؟! نه برادر من، برو این دام بر مرغ دگر نه!

نقدی به نگاه مهربان داریوش آشوری

$
0
0
واقعیتی انکارناپذیر است که به آسانی نمی‌شود بافت بغرنج و تو بر توی فرهنگ و سامانه‌های ذهنی تصوف اسلامی را کاوید و به قضاوت نهایی در باره آن‌ها رسید. چه بسا همین دشواری و پیچیدگی، یکی از دلایل کم توجهی برخی از روشنفکران عصر مشروطه نسبت به واکاوایِ نفس‌گیر متن این آموزه‌ها، بوده است. چنین فرضیه‌ای اگر به واقعیت نزدیک باشد پس شاید مواجههٔ سهل و کم دردسری که بعضی از مدرنیست‌های ایرانی در پیش گرفتند (انکار دفعتی کلیت این تجربه‌های دینی-عرفانی) تا حدودی قابل درک شود.واقعیتی انکارناپذیر است که به آسانی نمی‌شود بافت بغرنج و تو بر توی فرهنگ و سامانه‌های ذهنی تصوف اسلامی را کاوید و به قضاوت نهایی در باره آن‌ها رسید. چه بسا همین دشواری و پیچیدگی، یکی از دلایل کم توجهی برخی از روشنفکران عصر مشروطه نسبت به واکاوایِ نفس‌گیر متن این آموزه‌ها، بوده است. چنین فرضیه‌ای اگر به واقعیت نزدیک باشد پس شاید مواجههٔ سهل و کم دردسری که بعضی از مدرنیست‌های ایرانی در پیش گرفتند (انکار دفعتی کلیت این تجربه‌های دینی-عرفانی) تا حدودی قابل درک شود. چرا که پاره‌ای از اندیشمندان تجددخواه که از آغاز دوره موسوم به «دوره تدارک انقلاب مشروطیت»، از منظر اومانیستی، کوشیدند تا مختصات دینی-سیاسی این سامانه‌ها را بشناسند، به دلیل شرایط توفندهٔ «گذار ایران به سوی تجدد»، به جای واکاوی صبورانهٔ ظرفیت درونی تجربه‌های صوفیانه، و نیز تأمل بر شرایط سازندهٔ این سامانه‌های ذهنی، عمدتاَ در جبهه منتقدان و منکران کلیت این باورهای سنتی، قرار گرفتند؛ روشنفکران ترقی خواه از آخوندزاده و طالبوف و تقی‌زاده گرفته تا احمد کسروی و بعد‌تر پژوهشگرانی همچون علی دشتی و... که سنت ستیزی را شرط لازم تجدد می‌دانستند به نوعی در این جبهه موضع گرفتند. در مقابل اینان، گروه دیگری از روشنفکران، در واکنش به نقد رادیکال و سلبی گروه اول، سعی کردند تا به هر وسیله که شده، «تأثیر مثبت» سامانه‌های ذهنی و صوفی مشرب را بازتاب دهند و از این رهگذر، آراء اولیاء تصوف اسلامی را با نگاهی مدرن اما مهربانانه بکاوند و‌گاه نتیجه بگیرند که این روندهای ذهنی و شهودی، بر توسع «زبان فارسی» و تطور فرهنگ و تمدن ما ایرانیان، تأثیر مثبت و بسزایی داشته است. مهربانی روشنفکران با اولیاء تصوف به رغم تجربه‌های نه چندان موفق روشنفکران عصر مشروطیت، پاره‌ای از نوگرایان دینی معاصر به همراه برخی از روشنفکران سکولار ایران در همین دهه دوم قرن بیست و یکم نیز همچنان از جهان بینی مشایخ صوفیه ـ بویژه از «شعر تصوف» ـ برداشت و قرائتی رحمانی به دست می‌دهند؛ و‌گاه پیش آمده که آن را در مقابل آموزه‌های متکلمین و عالمان تشیع، هم قرار داده‌اند. روشن است که این تفسیر‌ها از جهان ایرانی آن روزگار، که با افق دوران مدرن، بازخوانی شده، «در تحلیل نهایی»، مستند به ساختارهای شکل (شاعرانگیِ صورت) است، نه متکی به جوهر آن‌ها. یعنی مستندشان، به احتمال، «نحوهٔ بیانِ» هنری و لطیف اندرزهای اولیاء تصوف اسلامی است که گویا همین صور بیانی، توانسته فرهنگ و زبان فارسی را متحول سازد. در حالی که برای تبیین و توضیح تحول و انبساط ساختاری یک زبان، معنی یا‌‌ همان «جوهر» را نمی‌توان نادیده گرفت زیرا «معنی» هر چند مستقل از صورت است اما در عین حال به مثابه «ظرف» ی است که «صورت»‌های شعری در آن، ریخته می‌شوند و هستی می‌گیرند. چنین ترکیبی، نظام زیربنایی زبان را می‌سازد. معنای تخصصی‌تر این گفته آن است که: «هر زنجیره زبانی، مرکب است از زنجیره‌ای از حوزه معنا و زنجیره‌ای از حوزه لفظ [صورت]؛... هر قطعه‌ای که از حوزه لفظ انتخاب شود با برش قرینه‌ای از حوزه معنا مربوط می‌شود. یلمزلف در هر دو حوزه بین صورت و جوهر، تمایز می‌گذارد: صورت، ساخت واقعی زبان است و به روابطی اطلاق می‌شود که بین ارزش‌های محض در مفهوم سوسور حکمفرما است. در حالی که جوهر، همتای غیر زبانی صورت است که صورت در آن تجسم پیدا می‌کند.» [۱] اگر بنا باشد دفاع اکنونیِ برخی از دگراندیشانِ سکولار حامی این تفسیر مهربان و معناگرا، به اختصار عرضه شود، شاید با احتیاط بتوان به سخنرانی اخیر داریوش آشوری اشاره کرد. ایشان در بخشی از سخنرانی جامع و مبسوطشان در دانشگاه کوپنهاگ، به تأثیر فرهنگ و جهان بینی تصوف بر زبان فارسی هم اشاره می‌کنند: «... یکی هم پیدایش «فرهنگ تصوف» است، فرهنگی با مدل تفسیری ایرانی. من این بحث را در کتاب «عرفان و رندی شعر حافظ» کرده‌ام که در واقع، اسطوره تفسیر آفرینش قرآن، تفسیر تازه‌ای پیدا می‌کند در فضای زبان فارسی، که در «زبان عربی» وجود ندارد. در این تفسیر صوفیانه، رابطه انسان و خدا از «رابطه عابد و معبود» تبدیل می‌شود به «عاشق و معشوق». این تحول بسیار، بسیار مهمی است. در نتیجه آنچه که مثلا ادبیات صوفیانه به «زبان عربی» می‌آورد، دستورات و چیزهای «خیلی خشکی» هستند. دستور زهد و عبادت و این حرف‌ها هستند یا آداب خانقاهی. ولی وقتی که این رابطه عاشق و معشوق «بین انسان و خدا» پیدا می‌شود در واقع عواطف و احساسات آزاد می‌شوند و زبان می‌شود «زبان شعر» و یک تحول بسیار مهمی اتفاق می‌افتد. «این تصوف» حتا به لحاظ فهم اسلام و در نرم کردن اسلام که از دنیای عربی آمده بود، در فضای فرهنگ ایرانی نقش بسیار مهمی بازی می‌کند...» [۲] به منظور فهم متوسع‌تر این تفسیر مهربانانه از آموزه‌های تصوف اسلامی ـ که گویا زبان فارسی و جهان بینی ایرانیان را نیز متحول کرده است ـ به ناگزیر می‌بایست از سده‌های هفتم و هشتم (زمانهٔ سعدی و حافظ) به قرن سوم، عقب رفت تا فرآیند شکل گیری نطفه‌های اولیه این نظام معرفتِ عرفانی ـ هنری، را به صورت واقعی‌تر مشاهده کرد. زیرا اگر مستند جناب آشوری، رویکردهای عاشقانه صوفیان غیر عرب زبان، بویژه آموزه‌های «خارقِ عادت‌های عقلی» آنان «در نرم کردن اسلام» است، باید در پاسخ ایشان، این نکته را یادآور شد که اتفاقاَ این گرایش‌های عقل گریز صوفیانه ـ که ریشه در فلسفه دین هرمسی داشت ـ ابتدا در حوزه زبان و اندیشه «عربی» متولد شده است. پژوهشگر ممتاز و باسابقه این حوزه، «محمد عابد الجابری» در تحقیقات گسترده‌اش نشان می‌دهد که دوره جدید نضج و قوام رهیافت‌های صوفی مشرب به سده سوم هجری باز می‌گردد که از قضا در مصر (بویژه در اسکندریه، پایگاه دین هرمسی) و سپس از شهر کوفه ـ در عهد متوکل ـ آغاز شده است. جابری در کتاب «تکوین عقل عربی» تصریح می‌کند: «به‌‌ همان اندازه که اندیشه عربی در مرحله تدوین [نهضت ترجمه و تألیف] پیش می‌رفت، به‌‌ همان اندازه نیز «عقل کنار نهاده شده» که هرمس گرایی و نوافلاطونی مشرقی گونه آن را به دوش می‌کشید، جایگاه‌های اساسی و ریشه داری را در فرهنگ عربی-اسلامی تصرف می‌کرد. این رویداد نه تنها در میان شیعیان بلکه در میان اهل تسنن نیز با‌‌ همان قدرت صورت می‌گرفت؛ این در واقع شکل «آگاهانه» هرمسی گرایی بود که از نیمه سده سوم هجری در حوزه‌های گوناگون اندیشه اسلامی-عربی، جا باز می‌کرد.» [۳] واقع‌نگری در فهم جهان‌بینی ملاطفت آمیز صوفیه اگر از ریشه‌های کهن ادبیات و شعر تصوف ـ که تحت تأثیر فلسفه دین هرمسی و کیمیاگری مصر باستان بود ـ بگذریم اما برای روشن شدن نقش این ادبیات در انبساط فرهنگ و زبان فارسی، ناگزیریم به متون اولیه و کهن آموزه‌های عرفان اسلامی که «به زبان فارسی» نگاشته شده‌اند اشاره کنیم. البته نمونه‌ها بسیار فراوانند، برای مثال می‌توان به «کشف‌المحجوب» هجویری اشاره کرد که در نیمه قرن پنجم هجری در متن زبان فارسی، به تبلیغ آموزه‌های صوفیه پرداخته است. این کتاب از مأخذهای معتبر و کهن عارفان فارسی زبان به حساب می‌آید و گفته می‌شود که یکی از مأخذهای اصلی عطار نیشابوری در «تذکرةالاولیاء» بوده است. همچنین کتاب «رونق المجالس» نوشته ابوحفص سمرقندی، مأخذ مثال زدنی بعدی است. این اثر نیز که یک سده پیش از «کشف المحجوب» به نگارش در آمده، از کهن‌ترین متن‌های فارسی زبان و صوفی مشرب (صوفی ـ کرّامی) است؛ یعنی نزدیک به دو سده پیش از آفرینش حکایت‌های شیرین و آموزنده «منطق الطیر» و «مصیبت نامه» ی عطار، تحریر شده و شامل «دویست و بیست» حکایت پندآموز است. «نصراله پورجوادی» جستجوگر خستگی ناپذیر منابع کهن عرفانی، در پژوهش‌های معتبر خویش، در باره جوهر و محتوای آموزه‌های رونق المجالس می‌نویسد: «مهم‌ترین ارزش اخلاقی در رونق المجالس، زهد و زندگی زاهدانه داشتن در دنیاست. اساساَ زندگی دنیوی بی‌ارزش است و حتی مرغان هم بر این واقفند... به همین دلیل انسان نباید به عمارت دنیا بپردازد، دنیایی که عمارت کردن آن، مانع از پرداختن به امور آخرت می‌شود. انسان در دنیا باید کاری کند که از سعادت اخروی برخوردار شود و «بالا‌ترین سعادت و لذت» نیز رؤیت خداوند در بهشت است؛ در کنار این امید و رجا، «خوف» است. خوف و ترس از عذاب، عذابی هولناک؛... مرگ، همسایه دیوار به دیوار زندگی است و سایه آن، همه جا هست، سایه‌ای هولناک و عذاب دهنده؛...» [۴]؛ و جالب است که با گذشت نزدیک به دو سده از تحریر این اثر، کتاب معتبر دیگری با عنوان «تذکرةالاولیاء» (باز هم به زبان فارسی) توسط «فریدالدین عطار نیشابوری» نگاشته می‌شود که محتوای اصلی آن نیز «ترس» دایم از مرگ و از خشم خداوند قاهر است: «به جز در موارد انگشت شماری که تذکرةالاولیاء سالکان را به کریمی خداوند وعده می‌دهد، در باقی صفحات به کرات اقوالی از این دست می‌خوانیم که «اصل همه چیز در دنیا و آخرت، خوف است.» [۵] جوهر و محتوای متن‌های صوفی مشرب از جمله: رونق المجالس، مصیبت نامه، کشف المحجوب، مرصادالعباد، تذکرةالاولیاء و... فقط نمونه‌ای از خروار‌ها دستینه و متن‌های صوفی مشرب فارسی زبانان است که طبعاَ پرسش‌های متعددی را به ذهن مخاطب، می‌آورد مثلا این پرسش که: با توجه به آموزه‌هایی چنین دنیاگریز و رنج طلب همراه با ترس دایم از مرگ و عقوبت اخروی، به راستی چه ویژگی منحصربفرد یا برتری خاصی نسبت به متن‌های مشابه (که به «زبان عربی» نگاشته شده‌اند) وجود دارد که به توسع و گشودگی زبان فارسی، منجر شده است؟ این در حالی است که اغلب متن‌ها و دستینه‌های کهن (چه شیعه و چه صوفیه) به هر دو زبان منتشر شده‌اند! برای نمونه اشعار به جای مانده از «سیف الدین باخرزی» از اولیاء تصوف خراسان، به هر دو زبان ـ فارسی و عربی ـ سروده شده است. آراء و مکتوبات «ابوالقاسم جنید بغدادی» واضع نظریه «توحید خواص» ـ که اتفاقاَ جنید تحت تأثیر ادبیات هرمسی به این «نظریه» دست یافت ـ تماماَ به «زبان عربی» تحریر شده‌اند. همچنین «احمد غزالی» (برادر امام محمد غزالی)، که از قضا یکی از مشایخ تحسین شدهٔ تصوف عاشقانه به شمار می‌آید تفسیر شورانگیزش از «سوره یوسف» به «زبان عربی» مکتوب شده است. همینطور آثار: ابوهاشم کوفی، جابر ابن حیان، الکرخی، ذوالنون مصری، ابوبکر شبلی و بسیاری دیگری از بنیادگذاران تصوف اسلامی همگی به «زبان عربی» نگاشته شده که در سده‌های بعد، به زبان‌های دیگر ـ از جمله به فارسی ـ نیز برگردانده شدند. یادآوری این نکته هم ممکن است به بحث کمک کند که در همین رساله رونق المجالس (که حکایت‌هایش، منبع اصلی بسیاری از حکایت‌های «مصیبت نامه» عطار نیشابوری است)، اشعاری زیبا و عاشقانه به «زبان عربی» وجود دارد که از «راقداللیل» نقل شده است. می‌دانیم که «راقداللیل» خاطرخواه دختری رومی و زیبامنظر می‌شود و برای رسیدن به وصال دختر مسیحی (دختر ترسا)، از آداب مسلمانی روی بر می‌تابد، زُنار مسیحیان به کمر می‌بندد و شراب و گوشت خوک میل می‌کند... با وجود استدلال‌های مدرن و اکنونیِ این دسته از روشنفکران مهربان [۶] که جهان گذشته را به وسیله ذائقه کنونیشان می‌سنجند اما روی هم رفته، پذیرش این چیدمانِ قراردادی و خاص از تقابل میان زبان عربی و زبان فارسی (بر بستر رویارویی «لطیف اندیشی» عرفا، با «خشک اندیشی» فق‌ها)، واقعاَ دشوار است چرا که به نظر می‌رسد به سادگی نمی‌توان خط و مرز قاطعی بین آراء و اقوال و عوالم روحی نخبگان این دو گروه، ترسیم کرد چه فراوانند نخبگانی از هر دو گروه که همچون «قشیری» صاحب رساله «قشیریه»، در عین صوفی بودن، شافعی هم بوده است؛ «نجم الدین رازی» صاحب رساله «مرصاد العباد» نیز که از عالمان اشعری مذهب به شمار می‌آید اما از شمار اولیاء صاحب نفوذ تصوف اسلامی ایران است. از همه تأمل برانگیز‌تر، مثنوی عاشقانه «طاقدیس» است که یکی از منابع انکارناشدنی «تصوف عاشقانه» محسوب می‌شود؛ شنیدنی است که سراینده مثنوی طاقدیس «ملا احمد نراقی» واضع نظریه «ولایت فقیه» در عصر فتحعلی شاه قاجار است؛... به اعتبار این داده‌ها، ایران در عهد صوفیان متقدم، بویژه از پایان قرن پنجم به بعد، در دنیای اندیشه‌هایی زیست می‌کرده که به یک اندازه صوفیانه و شریعتمدارانه بوده است. البته از منظر معنا‌شناسی زبان، این فرضیه هم وجود دارد که جهان بینی‌های «جدید»، در صورتی که موقعیت هژمونیک به چنگ آورند، می‌توانند در بلندمدت، بر انبساط و رهایی ساخت‌های زیربنایی زبان، اثر بگذارند. از قضا نمونه‌ای کلاسیک از کسب هژمونی در دوران پیشامدرن، همین موقعیت بالادستی و هژمونیک نظام معرفت صوفیانه در ایران بوده است. می‌دانیم که این دستگاه معرفتی به تدریج توانست در روابط اجتماعی ما ایرانیان، و سپس در نظام سخن (زبان فارسی) نیز عرصه‌های مهم و کلیدی را اشغال کند. این اشغال‌گری، به تناسب تثبیت حاکمان مغول بر ایران، طبعاَ توسعه یافت تا جایی که زیربناهای زبان فارسی را با تناقض و «ثنویت تازه»، آمیخت. این «زبان» نیز که عمدتاَ از جهان حسی و ناتاریخی تغذیه می‌کرد و دارای ذائقه‌ای اسطوره مزاج (و حامل «ثنویت جدید») بود به نوبه خود، شناخت شهودی و عارفانه (بویژه در حوزه شعر) را جایگزین قیاس و منطق کرد و در پهنهٔ فرهنگ و اندیشه ایرانشهری گستراند. با وجود این مسیر کلاسیک طی شده برای کسب هژمونی اما باز هم می‌توان از روشنفکران مهربان ایرانی پرسید که: آیا دستگاه مفهومی و جهان بینی عقل گریز اولیاء صوفیه در ایران، واقعاَ حامل مضامین «تازه»‌ای از جهان بینی و در نتیجه، حاوی ظرفیت تکامل یابنده برای ایجاد تحولات مثبت در زیربناهای ژرف زبان فارسی بوده است؟ هیچ جای تردید نیست که شیوه‌های بیانی و سخن‌های منظوم اولیاء تصوف اسلامی، مفاهیم تازه‌ای را به پیکر تنومند شعر و ادبیات ایران، افزوده است. با این حال اما خلق مفاهیم تازه، لزوماَ به معنی پذیرش افق‌های تازه در حوزه «معنا»، نیست: «مفاهیم تازه، مشخصه‌های معنایی تازه نیستند بلکه ترکیبات تازه‌ای از‌‌ همان مشخصه‌های معنایی‌اند. برای نمونه از تعدادی محدود عناصر بنیادی می‌توان تعدادی نامحدود ترکیب به دست آورد. همچنین از لحاظ نظری، از مجموعه محدود ارقام اولیه می‌توان مجموعه نامحدود تمام اعداد طبیعی را استخراج کرد..» [۷]... تفسیرهای لطیف صوفیانه و توسع زبان فارسی؟ به باور برخی از پژوهشگران معاصر، از جمله داریوش آشوری، تساهل در گفتار و لطافت بیانیِ تفسیرهای صوفیه، بر تحول و انبساط زبان فارسی تأثیر مثبت و بسزایی داشته است. برای اثبات لطافت و نرم خویی اولیاء فارسی زبان تصوف اسلامی نسبت به مؤمنان و مریدان، می‌توان به ده‌ها و صد‌ها مورد از شیوه‌های تربیتی و تبلیغی این بزرگان، استناد کرد از جمله به آموزه‌های رساله مشهور «مرصادالعباد»! نجم الدین رازی صاحب این رساله که محتوای تصوف او همچون عارف هم عصرش «محیی الدین ابن عربی»، به مکتب تلفیق «عشق و عبادت» (تلفیق عرفان عاشقانه و عرفان عابدانه) نزدیک‌تر است یکی از مشایخ بلندآوازه‌ای است که به صراحت لهجه، اشتهار دارد. ایشان در ضرورت ایجاد رابطه طولی و سلسله مراتبی میان «ایمان» با «مؤمنان»، و صفات حسنهٔ مریدان مؤمن، نکاتی را در رساله‌اش تصریح می‌کند: «چون مرید به خدمت شیخ پیوست باید که به بیست صفت، موصوف باشد... [از جمله در باب صفت «عقل»] باید که به تصرف عقل، حرکات مرید، مضبوط باشد تا حرکتی بر خلاف رضای شیخ و فرمان او و روش او ازو در وجود نیاید. [و در باب صفت «تسلیم»] باید که مرید به ظاهر و باطن، تسلیم تصرفاتِ ولایت شیخ باشد. تصرفات خود را از خود محو گرداند و به تصرف اوامر و نواهی و تأدیب شیخ، زندگانی کند...» [۸]؛ همچنین می‌توان سه دهه به عقب رفت و سخن مشهور «شیخ فریدالدین عطار نیشابوری» فرزند خلف «شعر تصوف» و یکی از نمایندگان صاحب صلاحیت «عرفان عاشقانه» را به یاد آورد که در کتاب تذکرةالاولیاء به صراحت اعلام می‌کند: «مشایخ صوفیه، وارث پیامبرانند». این رأی قاطع عطار، به روشنی منزلت والای «ولی» را در دیدگاه متولیان مکتب «عرفان عاشقانه» نشان می‌دهد. از نگاه این نماینده صاحب‌سبک عرفان عاشقانه ایران، ولایت «ادامه و باطن نبوت» است.‌ای بسا که سخن عطار، از آراء عرفای پیشین بویژه از سخن معروف سلف صالح‌اش «شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی» اخذ شده باشد زیرا که سهروردی نیز با استناد به حدیث «علماء امتی کانبیاء بنی اسراییل»، (عالمان امت من همانند پیامبران بنی اسراییل‌اند) مشایخ و اولیاء متقدم صوفیه همچون: جنید بغدادی، حسن بصری، ابوبکر شبلی، ذوالنون مصری، ابراهیم ادهم، و... را همتراز و حتا بر‌تر از پیامبران بنی اسراییل معرفی می‌کند. بایزید بسطامی یکی دیگر از نظریه پردازان بزرگ مکتب عشق عارفانه ایران (که اغلب روشنفکران معاصر که مدافع «شعر تصوف»‌اند بر آراء او تکیه دارند) نیز همین نظریه و رویکرد «ولی ساز» ی را نمایندگی می‌کند. ماشالله آجودانی در مشروطه ایرانی در این باره می‌نویسد: «دو عبارتی که مفهوم «ولایت» را به طور مشخص در محتوای خود ارائه می‌دهند: «سبحانی سبحانی ما اعظم شأنی» شطح معروف بایزید بسطامی است و «اناالحق» حکم ماندگار منصور حلاج. سخن معروف ابوسعید ابی الخیر «لیس فی جتبی سوی الله» که بیان دیگری از سخنان بایزید و حلاج است نیز زبانزد متون صوفیه است،... مستند فقهایی چون ملا احمد نراقی [مؤسس نظریه ولایت فقیه در زمان فتحعلی شاه] در اثبات این نظریه، به احادیث مهمی است که مورد استناد متون صوفیه بوده است.‌‌ همان نوع ولایت جامعی را که صوفیان برای مشایخ خود منظور کرده‌اند، نراقی‌ها هم برای ولی فقیه، منظور کرده‌اند... بنابراین آنچه نراقی به طور عام در مسئله «نیابت» و «ولایتِ» ولی فقیه عنوان کرده، عیناَ از‌‌ همان نوع استدلال‌هایی است که صوفیه متشرع، چه سنی و چه شیعه، برای ولایتِ پیران و مشایخ خود عنوان کرده‌اند... حتی امروز هم بسیاری از روحانیون موافق یا مخالف نظریه ولایت فقیه نمی‌دانند که اصل این نظریه، چگونه از درون متون صوفیه سر برآورده و بیان شرعی یافته است.» [۹] طرح نکته‌های بالا، احتمالا ما را به این نتیجهٔ اولیه رهنمون می‌شوند که اختلاف و چالش تاریخی سرآمدان تصوف و بزرگان تشیع، اصطلاحاَ نرم اندیشی صوفیان در مقابل خشک اندیشی شریعتمداران، (البته اگر چنین تقابلی در کانون معرفت و جهان بینی آن‌ها واقعاَ وجود داشته باشد) را می‌بایست در جای دیگری، یعنی بیرون از متن «تقابل کلامی» خشک یا نرم آموزه‌های این دو گروه ـ یا تقابل زبان عربی با زبان فارسی ـ جستجو کرد. زیرا به گفته برخی از عالمان و مجتهدان مسلمان از جمله سید حیدر آملی، صاحب «جامع الاسرار و منبع الانوار»، این چالش تاریخی، عمدتاَ ناشی از بی‌خبری و اغلب، قصدناشده بوده است زیرا: «مأخذ، مشرب، و مرجع هر دو فرقه یعنی شیعه و صوفیه، یکی است. به گمان حیدر آملی، شیعه مظهر شریعت و صوفیه مظهر حقیقتِ دین و تشیع‌اند.» [۱۰] همچنین، فراوانند اسناد و مکتوب‌های تاریخی که نشان می‌دهند اغلب متن‌ها و آثار صوفیان متقدم، به هر دو زبان فارسی و عربی و حتا به زبان لاتین نیز منتشر شده‌اند. بنابراین، موضوع و محل نزاع این دو گروه از سرآمدان اسلامی، احتمالا به مقولات «فرامتنی»، بیرون از شالوده صورت‌های نحوی زبان، راجع است همانطور که خود جناب آشوری نیز تأثیر مثبت آموزه‌های صوفیه بر زبان فارسی را به آرایه‌های «فرامتنی» ارجاع داده‌اند و غنای این زبان (که ایشان معتقدند بخشی از این غنا و گشایش، از پرتوی جهان بینی صوفیه، حاصل شده) را نه در ارتباط با نظام زیربنایی زبان یا در حوزه آوا‌شناسی، واج‌شناسی (فونولوژی)، و صرف و نحو، بلکه احتمالا معتقدند که این تحول، عمدتاَ در حوزه «معنا» (جهان بینی ایرانیان نسبت به داستان آفرینش) اتفاق افتاده است زیرا در ادامه سخنانشان تأکید می‌کنند که از پرتوی نگاه صوفیانه: «... اسطوره تفسیر افرینش قرآن، تفسیر تازه‌ای پیدا می‌کند در فضای زبان فارسی، که در زبان عربی وجود ندارد... در نتیجه آنچه که مثلا ادبیات صوفیانه به زبان عربی می‌آورد دستورات خیلی خشکی هستند...»؛ [۱۱]؛ این در حالی است که مطالعات برخی از پژوهشگران ممتاز اسلامی، نشان داده‌اند که جهان نگری اولیاء متقدم صوفیه همچون ابوبکر شبلی، (یا خود «جنید بغدادی»، بنیادگذار تصوف سنی) با تکرار و بازآفرینی ادبیات هرمسی، و تضمین مشروعیت آن ادبیات به وسیله آیه‌های قرآن، هرگز خشک، متشرعانه و اصول گرا (سلفی/ اشعری) نبوده است هر چند که این طلایه داران تصوف، «معنا»‌های تازه‌ای را در جهان بینی اسلامیشان، نپذیرفتند بلکه حداکثر، به «مفاهیم» جدید، در چهارچوب‌‌ همان معنا‌ها، بسنده کردند. همچنین پاره‌ای از یافته‌های تحقیقی نیز ثابت می‌کنند که اغلب آثار و مکتوبات مهم تصوف اسلامی، نه تنها به زبان عربی و فارسی برگردانده شده‌اند بلکه‌گاه پیش آمده که مؤلف، صفحات کتاب خود را همزمان به هر دو زبان، مزیّن کرده است برای نمونه علامه «ابوسعد خرگوشی»، صوفی و اندیشمند اسلامی قرن چهارم هجری و صاحب رساله «تهذیب الاسرار»، مطالب کتاب دیگر خود «اللوامع» را به دو زبان ـ فارسی و عربی ـ تألیف کرده است. [۱۲] و اما افزون بر نکته‌های بالا، برای درک بهتر واقعیت این تفسیر مدرن و مهربانانه از مضامین شعر کهن تصوف، می‌توان به یکی از مهم‌ترین متن‌های «عرفان عاشقانه» در ایران (منطق‌الطیر عطار) و مشهور‌ترین داستان این کتاب: «سیمرغ»؛ رجوع کرد، بویژه واکاوی نقش هژمونیک دستگاه رهبری (هدهد) و تأثیر آموزه‌های داهیانه او که: به مرگ دلخراش اکثر قریب به اتفاق زائرانی که عازم سفر به سوی سیمرغ بودند می‌انجامد [۱۳]؛ تا به یاری این واکاوی، شاید به صحت و سقم تأثیر مثبت «شعر تصوف» بر تحول فرهنگ و زبان فارسی، نزدیک‌تر شویم. ————————————پانوشت‌ها: ۱. «زبان‌شناسی جدید»، مانفرد بی‌یرویش، ترجمه دکتر محمدرضا باطنی، فصل مربوط به «مکتب کوپنهاگ»، ص ۵۱ تا ۶۲، انتشارات آگاه، تهران ۱۳۷۹. ۲. «سیاست، ایدئولوژی، و زبان»، داریوش آشوری؛ سخنرانی در دانشگاه کوپنهاگ. شانزدهم سپتامبر ۲۰۱۲. متن کامل سخنرانی لازم به توضیح است که تأکید و افزودن گیومه‌ها برای برجسته کردن بعضی از جمله‌ها، از نگارنده این مقاله است. داریوش آشوری را می‌توان بدون تردید از معدود پژوهشگرانی دانست که تمامی عمر و کوشش علمی خود را بر تحقیق در زبان فارسی، تاثیر زبان فارسی در اجتماع، سیاست، فرهنگ، آداب و رفتار، علم و مدرنیته و دیگر زمینه‌های اجتماعی گذارده است. ده‌ها مقاله و کتابهای ارزنده ایشان، منابعی سرشار از دانستنی‌های تازه درباره زبان و واژه‌های فارسی است. ۳. «تکوین عقل عربی»، محمد عابد الجابری، ص ۳۰۵ و ۳۰۴، ترجمه سید محمد آل مهدی، انتشارات نسل آفتاب، تهران ۱۳۸۹. ۴. «پژوهش‌های عرفانی، جستجو در منابع کهن»، نصراله پورجوادی، ص ۲۴۰، نشر نی، تهران ۱۳۸۸. ۵. «تجدد و تجددستیزی در ایران»، دکتر عباس میلانی، ص۶۷، نشر اختران، تهران ۱۳۸۳. ۶. از جمله بنگرید به مقاله خانم طاهره بارئی با عنوان «تکفیر سیمرغ یا مسخ هدهد» همچنین مطلب ب. بی‌نیاز (داریوش) در تارنمای گویا، با عنوان: «اشاره‌هایی به سرچشمه دشمنی اسلام رسمی با عرفان» و نیز مقاله دیگر دکتر طاهره بارئی با عنوان «تفکری در فاصله ترسا تا صنعان» ۷. «زبان‌شناسی جدید»، ترجمه دکتر محمدرضا باطنی، فصل مربوط به «مکتب کوپنهاگ»،... ۸. «پژوهش‌های عرفانی، جستجو در منابع کهن»، نصراله پورجوادی، ص ۱۲۸، نشر نی، تهران ۱۳۸۸. ۹. «مشروطه ایرانی»، ماشالله آجودانی: رجوع به مطالب مندرج در صفحات: ۶۹ تا ۸۱، نشر اختران، تهران ۱۳۸۹. ۱۰. مشروطه ایرانی، ماشاالله آجودانی، ص ۷۵ و ۷۶ و ۷۹، نشر اختران،.. ۱۱. «سیاست، ایدئولوژی، و زبان»، داریوش آشوری؛ سخنرانی در دانشگاه کوپنهاگ. شانزدهم سپتامبر ۲۰۱۲. تأکید‌ها از نگارنده این مقاله است. ۱۲. ابوسعد عبدالملک خرگوشی نیشابوری (الواعظ الخرگوشی، د. ۴۰۶/۴۰۷ق)، به خاطرِ «تهذیب‌الاسرار» و کتاب دیگر او «اللوامع»، می‌شناسیم.... قطعاتِ بسیاری به نظمِ فارسی (مثلاً در برگ ۳۳۱a) و همچنین جملاتِ منثور و کلماتی به این زبان (مثلاً در برگ ۱۹۵a) در جای‌، جای «اللوامع» دیده می‌شود.. خرگوشی در سراسر اثر، همانند تهذیب الاسرار، به اقوال صوفیان متقدّم ارجاع می‌دهد...» [نقل از وب سایت «بساتین» پایگاه خبری نسخ خطی] ۱۳. برای اطلاع از چگونگی مرگ زائران این سفر جادویی، به این لینک رجوع کنید.

اگر استیضاح‌کنندگان بخوانند

$
0
0
می‌گویند که در یکی از شهرهای کویری ایران‌، حاکمی اعلام کرده بود که هرکس «خمر» بنوشد و عربده بر آورد‌، هم باید شلاق بخورد و هم جریمه بپردازد‌. از قضای روزگار‌، کارگر نان در بغلی که از فرط خستگی‌، افتان و خیزان و بی‌تعادل به خانه می‌رفته‌، گرفتار محتسب می‌شود و بساط چوب و فلک و حد هم آماده‌، بیچاره هرچه بر سر خود می‌کوبد و نام «جلاله» را بر زبان می‌آورد که «به رب» ‌، «به رسول» من «خمر» نخورده‌ام‌، حتی به نان شب محتاجم و از وجنات من خود پیداست‌، مقبول نمی‌افتد! سرانجام حاکم دور‌اندیش در برابر عجز و لابه کارگر دردمند می‌گوید‌: «قانونی است که نهاده‌ایم‌، تو امشب‌، شلاق بخور و جریمه هم ب‌پرداز در عوض‌، فردا شب خمر بنوش و عربده بر‌آور!» حال با عبرت از تمثیل حکمت‌آموز بالا آیا بیش از پنج میلیون ایرانی دانشور و مدیر اقتصادی و نخبه ایرانی را که اغلب آنان نه با نظام عنادی دارند و نه با اصول‌، انتقادی‌، فقط به سلیقه یک بام و دو هوای خود از ایران نرمانده‌ایم‌؟ آیا در شیفتگی این خیل عظیم به ایران عزیز و مدنیت ایرانی تردید داریم‌؟ آیا شیفتگی اینان را در هر مسابقه‌ای که در خارج از کشور و زیرلوای نام و پرچم ایران برگزار می‌شود از «سیمای» رسانه ملی خود نمی‌بینیم‌؟ آیا می‌دانیم که سرمایه ایرانیان در کشورهای اروپا و آمریکا و کانادا و شرق دور و... بیش از دو هزار و دویست میلیارد دلار است‌؟ آیا خبر نداریم که دانشوران ایرانی در هر کشوری که در آنجا زندگی می‌کنند‌، تحصیلکرده‌تر از اهالی‌‌ همان کشورند‌؟ آیا در کشورهای پیشرفته‌، موسسه تحقیقاتی‌ای هست که ایرانی‌ها گل سرسبد آنجا نباشند‌؟ آیا می‌دانیم که فقط در سال ۲۰۰۶ میلادی‌، پولی که گردشگران ایرانی در «دوبی» خرج کرده‌اند بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار تخمین زده شده است‌؟ و نمونه‌های بس جانگزای دیگری که در آمار و ارقام هست! آنگاه پشت میز مذاکره با ۱+۵ نشسته و از پول‌های بیش از صد میلیاردی مان‌، با انتظاری که گفته‌اند از مرگ بد‌تر است! دیده به در دوخته‌ایم تا کی به روشن‌بینی مسوولان امر ونرمش قهرمانانه‌، آن سنگ‌های به چاه افتاده به عقول عاقلان از چاه‌های بس عمیق‌، بیرون آورده شود. و آن «کاغذ پاره‌ها» از زندگی ما محو می‌گردد تا فرجی حاصل شود! آن روز که آن واقعه غیر دور‌اندیشانه در سفارت انگلیس حادث شد و آن کشور بدهکار به تاریخ کشور ما را بر موضع طلبکار نشاند‌، صاحب این قلم رنجنامه‌ای نوشت‌، همانگونه که در بورسیه‌های اهدایی سه هزارگانه نوشت که «چه کسی برای عزیز‌ترین حکم سواد نوشته است‌؟» و یادداشت‌های دیگری که از اهالی قلم در این باره در تاریخ خواهد ماند و نیز اعمال آن‌ها که چنین کردند و کردار و کنش کسانی که آن وضع را مطلوب دیدند و دم برنیاوردند اما امروز برمی‌خروشند و کارت زرد و قرمز در آستین آنهاست و می‌خواهند باز هم سرمایه‌ها بگریزد و نخبگان نمانند و فرزانگان خانه‌نشین باشند. اینکه تذکر و سوال و استیضاح از وزیران‌، حق قانونی نمایندگان است‌، هیچ معارضه‌ای نیست که تمکین در برابر قانون‌، شجاعت اخلاقی و اجتماعی ماست اما نگارنده به عنوان یک ایرانی تحت لوای نظام‌، این حق را دارد که از استیضاح‌کنندگان بپرسد که آیا خانه‌نشین کردن استادانی که فقط بر سلیقه متولیان دولت نهم و دهم نقدی داشتند و نیز بازنشستگی اجباری و خالی کردن کرسی‌های صاحب علمان و ستاره‌دارکردن دانشجویان و نخبگان‌، مطلوب آن‌ها بوده است تا این سرمایه‌های علمی هم به آن سرمایه‌های ایرانی مهاجر به سود استکبار بپیوندند‌؟ آیا فرار مغز‌ها از کشور به تدبیر مسوولان آن روز وزارت علوم‌، به سود ما بوده است یا به نفع جهان غرب زورگو‌؟ آیا هدف آن نبوده است که آن فارغ‌التحصیلان بورسیه‌های سه هزار گانه خارج از ضوابط‌، برکرسی دانشجویان عرق ریخته عمر به راه علم صرف کرده بنشینند‌؟ براستی که اگر ملت و دولت یازدهم‌، تسامح کنند‌، چه «ثلمه» ‌ای بر علم وارد خواهد شد‌. سوال دیگر اینکه آیا استیفای حقوق ملت ایران و مصالح مردم به استناد سوگندی که یاد کرده‌اید‌، بر‌ ذمه شما نیست‌؟ و آیا فساد علمی‌پر ضایعه‌تر و مخرب‌تر از فساد اقتصادی نخواهد بود‌؟ باتوجه به شواهد و قراین‌، آیا وزارت علوم به مسوولیت فرجی دانا‌، با اینکه وقت بسیاری از دوران تصدی‌اش در پاسخگویی‌های به مجلسیان گذشته‌، قانونی‌تر و معقول‌تر و علمی‌تر از دوران دولت دهم نبوده است‌؟ آیا روسای دانشگاه‌های وزارت فرجی دانا که اغلب انتخابی هستند نه انتصابی‌، از حیث مدیریت و منزلت علمی در درجه فروتری از اسلاف خود هستند‌؟ آیا تایید و حمایت بیش از ۹۰۰ نفر از استادان دانشگاه‌ها که خود‌، دلیل قابلیت و اهلیت وزارت وزیر علوم نیست و آیا می‌توان گفت که حمایت قاطبه دانشجویان را با خود ندارد‌؟ صاحب این نوشتار‌، بیگانه از محیط دانشگاهی نیست و عمر خود را در این محیط به سرآورده و قیاس خوب و غیر خوب را می‌تواند تشخیص دهد. البته همه می‌دانند که دانشگاه جای علم و بحث و درس و کتاب است و بایسته بینش سیاسی و معرفت اجتماعی محسوب می‌شود نه جای هیجانات کاذب و اعمال هیجانی و غوغاگری‌، آنچنان که هزینه‌های سنگین بر جامعه تحمیل کند. دانشجویانی که بینش سیاسی نداشته باشند به مردمی می‌مانند که در گردونه سیاست بین‌المللی‌، تفکر قبیله‌ای گریبانگیر آنهاست اما اینکه غوغاگری و هیجان زدگی جای معرفت دینی و علمی را بگیرد‌، خواسته هیچ عقل سلیمی نخواهد بود. و نکته پایانی اینکه دولت روحانی با عهدی که با دانشگاه بسته و از دانشگاهیان رای اعتماد گرفته‌، باید پایدار و وفادار باشد واز اصول خود پای پس نکشد و به مانند آنانی که چه‌ها بر سر علم آوردند‌، عمل نکند.

عصر محتوا

$
0
0
قطار پیشرفت،‌ یک بار دیگر، سرعتش را کند کرده است. مراقب باشیم تا این بار از «ایستگاه توسعه» بازنمانیم. مقدمه‌ی صفر فرصت تاریخی برای ایرانی ها: قطار پیشرفت باز هم در یک ایستگاه جدید توقف دارد آنچه اینجا می‌نویسم، یک نظریه علمی نیست. صرفاً یک گزارش تحلیلی است. گزارش تحلیلی از آنجا که «گزارش» است، از موقعیت و نقطه‌ی استقرار گزارشگر رنگ می‌گیرد و از آنجا که «تحلیلی» است، خواسته یا ناخواسته، به ظرفیت ظرف تفکر گزارشگر، محدود می‌شود. این گزارش، امروز یک «گزارش خبری» محسوب نمی‌شود. چرا که «خبر»، به ذات خبر بودن، از آنچه «قبلاً روی داده‌ است» سخن می‌گوید. اما باور نویسنده بر آن است که چیزی شبیه این «گزارش تحلیلی» را باید دیر یا زود، طی سالهای آتی، در قالب «گزارش خبری» در رسانه‌ها بخوانیم. مقدمه اول سالهای دانشجویی، در یک شرکت خارجی در ایران کار می‌کردم که به بازرگانی مشغول بود. قراردادهای بزرگ و پول‌های کلان. آن روزها هنوز اینترنت به شکل امروز رواج نداشت. فاکس هم خود، هنوز پدیده‌ای بود. شرکت ما، نماینده‌ی ده‌ها شرکت بزرگ بود. حاصل عمر یک نماینده بازرگانی در آن روزگار، یک دفترچه تلفن بود که در آن آدرس و شماره تماس افراد کلیدی شرکت‌ها نوشته شده بود. به تدریج و به ندرت، گاهی آدرس ایمیل‌ هم به برخی اسامی افزوده می‌شد.‌ آن سالها،‌ هنر یک بازرگان، به مخفی کردن اطلاعاتش بود. همراه خریدار،‌ در تمام جلسات مذاکره حاضر می‌شد و گفتگو می‌کرد و مراقب بود که در سفرهای خارجی، کارشناسان یا مدیران، به صورت خصوصی با کارکنان شرکت‌های خارجی هم‌کلام نشوند، تماس‌ها محدود باشد، شماره‌های تماس روی پرونده‌ها، با لاک پوشانده شود. و اگر کارت ویزیت رد و بدل می‌شود ترجیحاً کلی و فاقد اطلاعات جزئی تماس باشد. در آن روزگار، اگر می‌خواستی بدانی یک شرکت فرانسوی،‌ به شرکت مشابه شما در روسیه، چه پیشنهاد قیمتی می‌دهد،‌ چاره‌ای نبود جز آنکه یا به روسیه بروی و درخواست را از آنجا ارسال کنی یا آشنایی در روسیه بیابی. به این نوع کسب و کارها، Trade-House می‌گفتند. شبیه همین تجارتخانه‌های قدیمی اما کمی مدرن‌تر. روزی که آن شرکت غیرفعال شد را خوب یادم هست. مدیرعامل به من می‌گفت: فکر نمی‌کردیم، اینترنت، اینچنین بازار ما را به هم بریزد. این روزها، همه آدرس یکدیگر را دارند. به سرعت، به هزار روش، به نام‌های مختلف، استعلام قیمت می‌گیرند. مشتری که قبلاً شکایت شرکت خارجی را عاجزانه به ما می‌کرد، شکایت ما را آمرانه به شریک خارجی مان می‌کند. برای نوشتن دفترچه تلفنی که من در بیست سال جمع کرده‌ام،‌ شاید کمی بیشتر از یک هفته زمان،‌ لازم باشد. مقدمه دوم به نظر می‌رسد بازی توسعه، همواره بین «فن‌آوری» و «فکرآوری» در نوسان است. در مقطعی از زمان، دغدغه‌ی بشر، ابزار ساختن بود، ابزار حکاکی، ابزار شکار، ابزار حرکت، ابزار تراشیدن و خرد کردن سنگ، چرخ به عنوان ابزار حرکت. پس از مدتی استفاده بیشتر و بهتر از آن ابزار دغدغه‌اش شد. حالا «فکرآوری» اولویت داشت. چه چیزی را حکاکی کند؟ بر روی کدام دیوار؟ کدام حیوان را شکار کند؟ با چرخ‌های ساخته‌ شده، کالاهای خود را به سمت کدام سرزمین حمل کند؟ با سنگ‌های تراشیده، کاخ بسازد یا معبد؟ نوسان بین «فن‌آوری» و «فکرآوری»، همواره در تاریخ بشر دیده می‌شود. گاهی «فن‌آوری» جلوتر بوده و گاهی «فکرآوری». اگر چه هر یک جلوتر افتاده،‌ به ناچار ایستاده است تا دیگری به پایش برسد و مسیر را در مجاورت یکدیگر ادامه دهند. آنها که در فضای دیجیتال کار و زندگی کرده‌اند، خوب به خاطر دارند که نخستین نسل وب، چیزی از جنس «فن‌آوری» بود و نسل بعد که به «وب دو» معروف شد، بیشتر از فن‌آوری به مدل فکری و ذهنی جدید تاکید داشت. مفاهیمی مانند مشارکت کاربران و بازخورد گرفتن و شبکه‌های اجتماعی و سایر ایده‌های مشابه. مقدمه سوم امروز در کجای ماجرا هستیم؟ کافی است کمی به رویدادها و روندهای اطراف خود نگاه کنیم. زمانی که اینترنت شکل گرفت، تصور بر این بود که بشر، تمام داده‌های خود را در یک ظرف واحد ریخته و دانشش را به اشتراک گذاشته و مغز جهانی شکل گرفته است. دانشمندان آن دوره،‌ از بارش سنگین اطلاعات تا سرحد مرگ، گفتند و نوشتند و از انسانی که زیر هجوم اطلاعات، مدفون خواهد شد. ایده‌ی گوگل، غول امروز دنیای فن‌آوری، در همان زمان‌ها شکل گرفت. اینکه برنده‌ی بازی قدرت در جهان، کسی است که در این انبار بزرگ اطلاعات، سریع‌تر و بهتر جستجو کند. قدرت گوگل، امروز محدود به دنیای فن‌آوری نیست. گوگل سهم بزرگی از قدرت رسانه‌ای و اقتصادی و سیاسی جهان را در دست دارد. البته بدون اینکه مخاطب، فشار این قدرت و سیطره را بر روح و جان خود احساس کند. گوگل و گوگلی‌ها درست فهمیده بودند. «جستجو» اسم رمز «قدرت و ثروت» بود و آنها قبل از آنکه حتی به روش خلق ثروت و مدل کسب و کار فکر کنند، تمام تلاششان را معطوف «مهارت جستجو» کردند چرا که خوب می دانستند که این مهارت، به سادگی راه توسعه اقتصادی خود را نیز، هموار خواهد کرد. گوگل آمد. تمام انبارهای بزرگ اطلاعاتی جهان را جستجو کرد. آنها را در  صفحات متعدد فهرست کرد و پیش روی ما نهاد. تا مدتی، عادتمان بود که پس از جستجوی یک عبارت، همه‌ گزینه‌های صفحه اول را بخوانیم. بعد صفحه دوم. بعد صفحه‌های بعد. شاید تا صفحه‌ی ده و بیست و سی. کاربر اینترنت، این روزها اما، با تجربه شده است. خوب می‌داند که اگر در نخستین صفحه، آنچه را می‌یابد،‌ نیافت به احتمال زیاد در صفحه‌های دیگر هم نخواهد یافت. از این سخت‌تر، حتی آموخته است که اگر در دو یا سه مورد نخست، پاسخش را نیافت، احتمالاً در باقیمانده صفحه نخست هم نخواهد یافت. کمتر از بیست درصد کاربران گوگل، روی صفحه‌ی دوم و سوم و ... کلیک می‌کنند. ضمن اینکه کاربران اینترنت، به تدریج آموخته‌اند که کپی‌کاران هم در دنیای امروز کم نیستند. به خوبی دیده‌‌اند که وقتی گوگل به آنها، چند منبع خوب معرفی می‌کند، بسیاری از این منابع هم از روی یکدیگر کپی برداری مطلق کرده‌اند. گوگل که با اسم رمز «جستجو»، انبارهای بزرگ اطلاعاتی ما را تسخیر و مرتب کرد، نشانمان داد که انبارها، چندان هم که فکر می‌کردیم پر و غنی نبوده است. درست مانند انبارهای بزرگ مادربزرگ‌ها که جای سوزن انداختن ندارد و سالها از آن به عنوان سرمایه‌ای «ارزشمند و تجدیدناپذیر!» یاد می‌کنند. اما نخستین خانه‌تکانی نشان می‌دهد که انبارهای ارزشمند و بزرگ، توهمی بیش نبوده و انبار، پر از اشیاء مستعمل و از کارافتاده‌ای بوده که قیمت و ارزش آنها، حتی هزینه‌ی حمل و دور ریختن آنها را هم پوشش نمی‌دهد. امروز در چنین نقطه‌ای ایستاده‌ایم. تکنولوژی توسعه یافته. بسترهای ارتباطی رشد کرده‌اند. فراهم‌کنندگان سرویس‌های موبایل، پیروزمندانه از ارائه‌ی خدمات اطلاعاتی در کنار خدمات ارتباطی حرف می‌زنند. شرکت‌های بزرگ ارائه دهنده‌ی خدمات اینترنتی، سرعت‌های بالاتر و قیمت‌های حجمی ارزان‌تر را تبلیغ می‌کنند. اما کمتر کسی به این نکته نگاه می‌کند که «در این شاهراه‌های ارتباطی»، «ماشین زیادی برای تردد وجود ندارد». مقدمه چهارم به همه‌ی دلایل بالاست که امروز، «تولید محتوا»، دغدغه‌ی استراتژیست‌های بزرگ دنیا شده است. محتوا، به معنای علمی و تخصصی آن، صرفاً شامل یک مقاله،‌ یا یک فیلم، یا یک فایل صوتی نیست. محتوا همانگونه که نامش نشان می‌دهد، «مظروف» است و همواره در یک «ظرف» معنا پیدا می‌کند. بستر سخت‌افزار یک ظرف بود. استیو جابز و بیل گیتس، برای این بستر، محتوا تولید کردند: سیستم‌های عامل. جالب اینجاست که این دو تولید‌کننده محتوا، ثروتمند‌تر از تولید‌کنندگان «ظرف» شدند و جالب‌تر اینکه سیستم‌های عامل که خود، محتوایی برای ظرف سخت‌افزار بودند، به ظرفی دیگر تبدیل شدند تا برنامه‌نویسان و کسب و کارها، محتوایی برای آنها تولید کنند: نرم افزارهای گوناگون،وب‌سایت‌های مختلف و همه‌ی آنچه ما می‌بینیم. نهایتاً نسل جدید تولیدکنندگان محتوا هم -امثال زاکربرگ در فیس بوک -رشدی سریع‌تر از تولیدکنندگان «ظرفهای قبلی» پیدا کردند. به نظر می‌رسد، همیشه تولیدکننده محتواست که ارزش و ثروت می‌آفریند. تولیدکنندگان فیلم‌های سینمایی،‌ از تولیدکنندگان دوربین‌های فیلم‌برداری ثروتمندتر شدند. تولیدکنندگان نرم‌افزار برای گوشی‌های موبایل، حاشیه سود بالاتری در مقایسه با تولیدکنندگان موبایل به دست آوردند و این قانون هنوز هم مصداق دارد و ادامه دارد. اصل بحث پس از این مقدمات، اصل بحثم را می‌گویم. قطار توسعه بشر، گاهی با شتاب می رود و گاه در نزدیکی ایستگا‌ه‌هایی کند می‌شود و مدت کوتاهی توقف می‌کند. آنها که از این توقف استفاده کنند، برنده‌اند و آنها که در ایستگا‌ه‌ها خواب بمانند و سوار نشوند،‌ مسافر مقصد نامعلوم تاریخ خواهند بود. زمانی که قطار توسعه، یک قرن پیش، در ایستگاه فن‌آوری توقف کرده‌ بود. ما درگیر بحث‌های داخلی بودیم. اختلاف‌های عقیدتی، تفرقه‌های بی‌معنی، اصطکاک‌های داخلی و جنجال‌های بیرونی. قطار توسعه، ایستگاه فن آوری را ترک کرد و ما برای همیشه چند فاز عقب ماندیم. شاهدش هم انبوه کلماتی که از زبان‌های دیگر به زبانمان تحمیل شد و هیچ فرهنگستانی هم توانایی ترویج ترجمه برای آنها ندارد. «تایپ»، «رادیو»، «موتور»، «تلویزیون»، «مایکروفر»، «فیس بوک»، «خانواده آفیس» و هزاران کلمه دیگر که امروز مصطلح هستند، به ما یادآوری می‌کنند که فن‌آوری خودش را بیش از حد تصور ما به فرهنگ تحمیل کرده و می‌کند. حسرت خوردن برای آن فرصت از دست رفته، و تلاش کردن برای پیروزی در آن عرصه، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار گران‌ است. شبیه کسی که در ماراتون طولانی توسعه، خواب مانده و اکنون برخاسته و چون جرات پذیرش باخت را ندارد، می‌کوشد با «امیدی پوچ» رقابت باخته را تعقیب کند. اما خبر خوب این است که این بار قطار توسعه، به ایستگاه «فکرآوری» نزدیک شده است. سرعت حرکت کند شده و دنیا، در جستجوی کسانی است که برای «تکنولوژی‌های خلق شده»، محتوا تولید کنند. این محتوا قرار نیست محدود به تحقیق به روز یا مقاله ISI باشد. حتی شاید آن تحقیق‌ها، ضعیف‌ترین شکل‌های محتوا در دنیای امروز باشند. محتوای امروز، جمع‌بندی حاصل فکر بشر، هضم کردن آن، ساختار بخشیدن به آن، تحلیل آن، و تدوین آن به شکلی ساده، کاربردی و قابل درک است. خواه در قالب یک متن، خواه یک فیلم، خواه یک فایل صوتی، خواه یک نرم‌افزار، خواه یک نقشه ذهنی و درخت تصویری از طبقه‌بندی یک حوزه. این بار هم، ما مثل همیشه غافل هستیم. هنوز سایت‌های بسیاری از ما، یک کاتالوگ الکترونیکی است. هنوز در شبکه‌های اجتماعی به جای افزودن محتوای غنی به جهان، گلایه‌های دوستانه می‌نویسیم وتصویر غذاهایمان را به اشتراک می‌گذاریم. هنوز هم در وایبر پیام می‌دهیم که وایبر قرار است از فردا پولی شود و فراموش می‌کنیم که وایبر و شرکت‌های مثل وایبر،‌ همین الان هم پولی هستند و از محتوای ارتباط ما، کسب درآمد می‌کنند. هنوز دغدغه‌ی مالکیت معنوی محتوا را داریم و فراموش کرده‌ایم که در این حوزه چنان تاخیر کردیم که دنیا در حال عبور از این مدل فکری است. میلیونها محصول، تحت لیسانس Creative Commons به بازار عرضه شده‌اند؛ شکل نوینی از مالکیت که فراتر از نگرش سنتی به کپی رایت است. اما فرصت هنوز باقی است. در موارد بالا، قسمت قابل توجه دنیا هم، هنوز مثل ما فکر می‌کند. این بار اگر تولید محتوا را جدی بگیریم: -اگر بپذیریم که صادرات کالا و خدمات، نسل قبلی صادرات بوده و آینده، از آن “صادرکنندگان محتوا”خواهد بود -اگر بپذیریم که کارآفرینی، واژه‌ی منسوخی است و «محتوا آفرینی»، مدل جدید ایجاد ارزش است -اگر بپذیریم که بزرگترین دائره‌المعارف امروز جهان (ویکی پدیا) توسط میلیون‌ها کارمندی ایجاد شده که برای کار خود حقوق نمی‌گیرند -اگر بپذیریم که روزانه بیش از پنج میلیون ساعت از وقت مردم جهان صرف بازی ساده‌ی Angry Birds می شود -اگر بپذیریم که امروز، فیس بوک کشوری شلوغ‌تر از آمریکاست و دو سال دیگر، با همین روند رشد،‌ بزرگ‌تر از چین خواهد بود می‌توانیم تصور کنیم که دنیا دیگر نه محدود به آن مرزهای فیزیکی است که ما فکر می‌کردیم و نه مشغول آن کاری که ما فکر می‌کنیم. دنیا بساط خود را جمع کرده و در نقطه‌ی دیگری از ذهن و زمان، مشغول ایجاد یک تاریخ و جغرافیای جدید است. شاید این بار بتوانیم، جلو‌تر یا حداقل همپای بقیه باشیم. ما همیشه از استعداد خود گفته‌ایم و معتقد بوده‌ایم که محرومیت‌ها و سیاسی‌کاری‌ها و سرمایه‌داری و هزار واژه‌ی دیگر، سد توسعه‌ی ما بوده است. دنیای جدید، دنیایی دموکراتیک است. این‌بار هر یک از ما، می‌توانیم برای بهبود زندگی و رفاه خود و اقتصاد جامعه خود، گام‌های اثربخش برداریم. عقب ماندن از این جریان جدید، هیچ بهانه‌ای را پذیرا نخواهد بود. بیاییم این بار در این ایستگاه، خواب نمانیم....

گرامی‌داشت احمد شاملو

$
0
0
دوم مرداد سالروز درگذشت شاعری است که خاک را سبز می‌خواست و یقین‌اش بود که هستی معنای خود را با انسان محک می‌زند. کانون نویسندگان ایران در چهاردهمین سال درگذشت این شاعر بزرگ یاد او را گرامی می‌دارد و روز پنج شنبه دوم مرداد ساعت پنج بعد از ظهر به همراه دیگر دوستداران او مزارش را گل باران می‌کند.

غول می‌تواند پایش را دوباره بگذارد روی گلوی جامعه

$
0
0
ما امروز می‌توانیم نفس بکشیم، می‌توانیم امیدوار باشیم، به تدبیر دولتمردان‌مان‌ اعتماد کنیم، اما اگر بار دیگر این‌گونه نباشد چه؟ اگر بار دیگر دولت جایش را به دولت قبل بدهد چه؟ ما از این فرصت نفس‌ کشیدن، از این روزهای اعتماد و امید چه استفاده‌ای کرده‌ایم؟... غول غول است، می‌تواند پایش را دوباره بگذارد روی گلوی جامعه و نفس‌هایش را به شماره بیندازد، وقتش است ما و جامعه‌مان بلند شویم، روی پای خودمان بایستیم...

گزارشی تکان‌دهنده از یک محله خاص در تهران

$
0
0
اینجا خبری از قصابی نیست. مردمش گوشت نمی‌خورند. محله‌ای که بقال‌ها سیاهه‌ای دارند از اسامی مقروضان. تک‌ و توک؛ حتی نان را هم نسیه می‌برند، لواش یا بربری. دو تا و سه تا و پنج تا هم ندارد. حتی اگر قیمتش یک اسکناس سبز هزار تومانی باشد. قیمتش؛ قدر نداری‌شان است. اینجا «نوروزآباد» است؛ محله‌ای اطراف اتوبان خلیج‌ فارس و در حاشیه غربی تهران. سنجاق‌شده‌ای به منطقه ۱۸.

عباسعلی کدخدایی: اعضای شورای نگهبان معصوم نیستند

$
0
0
عباسعلی کدخدایی: اعضای شورای نگهبان معصوم نیستندمردمسالاری مشاور عالی دبیر شورای نگهبان در امور حقوقی و سیاسی گفت: تلاش شورای نگهبان همیشه این بوده که با استفاده از تمام امکانات و با کمک تمام نهاد‌ها و سازمان‌ها نظر صحیح و دقیقی را اعلام کند و البته احتمال اشتباه هم وجود داشته است. هیچ کدام از اعضای شورای معصوم نبوده و نیستند و طبیعتاً امکان اشتباه وجود دارد ولی بهترین راه این است که مکانیزم‌های انتخابات چه در بررسی صلاحیت‌ها و چه در بحث نظارت بر برگزاری را گسترده‌تر ببینیم تا انتظارات از عملکرد شورای نگهبان هم منطبق با آن باشد. لذا بخش عمده‌ای از انتقاد‌ها به قوانین موجود مربوط می‌شود زیرا قوانین ما در زمینه انتخابات قدیمی‌و مربوط به دهه شصت هستند. عباسعلی کدخدایی در گفت‌و‌گو با ایسنا، با اشاره به ۲۶ تیر ماه سالروز تاسیس شورای نگهبان گفت: شورای نگهبان با این هدف شکل گرفت که هم نظارت تقنینی داشته باشد تا قانونگذار ما که عمدتاً مجلس است در تدوین قوانین تخلفی از موازین شرعی یا قانون اساسی نداشته باشد و هم انحرافی در نهادهای کلان ما بوجود نیاید. وی افزود: قوانین ما مخصوصاً قوانین مربوط به انتخابات، قوانین گسترده و جامعی نبوده بلکه قوانینی هستند که برای مقاطع زمانی با یک فضای سیاسی دیگری شکل گرفته است که الان شاید تکافوی وضعیت و اقتضائات روز را نداشته باشد. در این جهت ممکن است از نگاه بیرونی به شورای نگهبان انتقاد شود که چرا در بحث بررسی صلاحیت‌ها اینگونه یا در فواصل زمانی کوتاه عمل می‌کند. کدخدایی گفت: ممکن است شورای نگهبان به استناد ادله‌ای که دارد نسبت به کسی نظر منفی داشته باشد یا نسبت به یک مصوبه ایراداتی داشته باشد. در این صورت شاید کسانی که طرفدار این مصوبه هستند این در ذهنشان بیاید که خدای نکرده اعضای شورا جانبدارانه عمل کرده‌اند ولی من در طول این ۱۳ سال چنین وضعیتی را شاهد نبوده‌ام. وی درباره اظهار نظر آیت‌الله جنتی مبنی بر اینکه در زمان برگزاری انتخابات فشارهایی بر شورای نگهبان وارد شده است، گفت: در قسمت شنیدن اظهارات مقامات این کار انجام می‌شود.

طرح نحوه‌ی فعالیت احزاب و گروه‌ها مسکوت ماند

$
0
0
طرح نحوه‌ی فعالیت احزاب و گروه‌ها مسکوت ماندنمایندگان مجلس در جریان رسیدگی به طرح نحوه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی موافقت کردند که این طرح برای مدت سه ماه مسکوت مانده تا کمیسیون شوراها به عنوان کمیسیون اصلی مجددا به بررسی ایرادات آن بپردازد. به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، نوری قزلجه، نماینده مردم بستان آباد پیشنهاد مسکوت ماندن طرح را مطرح کرد و گفت: با توجه به بررسی‌های یکی دو هفته اخیر در مورد طرح نحوه فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی این گونه به نظر می‌رسد که نیاز به اصلاحات اساسی وجود دارد. وی افزود: همچنین در حین بررسی‌ها، تقاضاهای حذف بسیاری مطرح شده و همچنین ارجاعات بسیاری به کمیسیون داده شده است و یا نظرات برخی ارگان‌ها مثل مرکز پژوهش‌های مجلس اخذ نشده است. نوری قزلجه افزود: لازم است جامعه مدنی کشور به این موضوع مهم ورود جدی کند زیرا زمانی این طرح مطرح شده که معاونت سیاسی وزارت کشور فعالیت چندانی نداشته و نظرات احزاب مختلف اخذ نشده است. نماینده‌ی مردم بستان آباد در مجلس تصریح کرد: البته اطلاع داریم که در این زمینه دولت لایحه‌ای را در دستور کار دارد باید اجازه بدهیم این لایحه نیز ارائه شود تا مواد آن تطابق بیشتری با یکدیگر داشته باشد. البته تا اولین انتخابات پیش رو یکسال فرصت داریم. به گزارش ایسنا، کوچکی نژاد، نماینده رشت در مخالفت با این پیشنهاد اظهار کرد: این طرح در مجلس هشتم در کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور مورد بررسی قرار گرفته بود و ماه‌ها بر روی آن کار کرده بودند. همچنین بیش از دو سال از عمر مجلس نهم نیز در کمیسیون صرف این کار شده است لذا ضرورتی برای مسکوت ماندن نیست. بر اساس این گزارش پیشنهاد سه ماه مسکوت ماندن طرح نحوه فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی به رای گذاشته شد که از مجموع 217 نماینده حاضر با 132 رای موافق، 57 رای مخالف و 9 رای ممتنع به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام ابوترابی که ریاست جلسه علنی را بر عهده داشت، پس از رای گیری اظهار کرد که این طرح به مدت سه ماه مسکوت مانده و برای انجام اصلاحات به کمیسیون مربوطه ارجاع می‌شود تا آن را نهایی کرده و پس از سه ماه در دستور کار مجلس قرار دهد.

بدهی ۶۰ هزار میلیارد تومانی دولت به تامین اجتماعی

$
0
0
بدهی ۶۰ هزار میلیارد تومانی دولت به تامین اجتماعیسازمان تامین اجتماعی ۶۰ هزار میلیارد تومان (۲۰ میلیارد دلار به نرخ کنونی دلار) از دولت طلب دارد که این بدهی از دولت قبل بر جای مانده است. به گزارش ایرنا از اعلام روز یکشنبه اداره کل روابط عمومی سازمان تامین اجتماعی، دکتر «سیدتقی نوربخش» مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی با اعلام این موضوع در جمع تشکل های کارگری، کارفرمایی و بازنشستگی، افزود: مطالبات امروز کارگران از سازمان تامین اجتماعی در راستای منافع و مصالح این سازمان است، در حالی که در گذشته ای نه چندان دور مطالبات و نگرانی های مربوط به این سازمان شکل و رنگ دیگری داشت و نشان دهنده نگرانی کارگران از شرایط این سازمان بود. وی تصریح کرد: منافع و مصالح کارگران در سازمان تامین اجتماعی مورد توجه مدیریت این سازمان است و اجازه هیچ گونه معامله و دخل و تصرف در اموال بیمه شدگان این سازمان را نخواهم داد. این مقام تامین اجتماعی گفت: گام های مثبتی برای پرداخت بدهی سازمان تامین اجتماعی توسط دولت برداشته شده و برخلاف سال های گذشته تلاش می کنیم که اموال این سازمان دچار دست اندازی نشود، تلاش ما برای حفظ و حراست از اموال بیمه شدگان تامین اجتماعی است. مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی افزود: حقوق مستمری بگیران 25 درصد افزایش داشت که تامین اجتماعی پنج درصد از این افزایش را که مربوط به ماه های فروردین و اردیبهشت است به مستمری بگیران غیر حداقل بگیر خود بدهکار است و این پنج درصد را قبل از عیدسعید فطر پرداخت خواهد کرد. وی اظهار داشت: تامین اجتماعی برنامه گسترده ای برای درمان این سازمان دارد و یکی از این برنامه ها رایگان شدن فرانشیز برای مستمری بگیران است. دکتر نوربخش تصریح کرد: در طرح تحول سلامت، نیاز به خرید تجهیزات از خارج بیمارستان برای بیمار کم شده و در گام اول این طرح 100 درصد درمان مستمری بگیران و بازنشستگان به صورت رایگان انجام شده و قصد تعمیم آن را به سایر گروه ها را نیز داریم. وی گفت: با اجرای طرح ارجاع بیماران در مراکز ملکی سازمان تامین اجتماعی، تلاش می کنیم تا امکانات بیشتری با سهولت در اختیار بیمه شدگان قرار دهیم و با حذف دفترچه درمان و جایگزین کردن کارت هوشمند خدمات مطلوب تری را به مخاطبان تامین اجتماعی در سراسر کشور ارائه کنیم. مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی افزود: کارکنان و مدیران این سازمان از تمام پتانسیل ها و ظرفیت های سازمان برای ارائه خدمات به بیمه شدگان و مستمری بگیران سازمان استفاده می کنند و امیدوارم بتوانیم هر روز بهتر از گذشته عمل کنیم و بخشی از مشکلات مربوط به بیمه شدگان، را حل کنیم.

جنتی: جلوی فیلترینگ بی‌منطق خواهیم ایستاد

$
0
0
جنتی: جلوی فیلترینگ بی‌منطق خواهیم ایستادیکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در صحبت‌های اخیر خود از تدوین آیین‌نامه جدید برای کمیته تعیین مصادیق مجرمانه خبر داده و گفت: جلوی فیلترینگ بی‌منطق خواهیم ایستاد. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، گفته می‌شود در کشور حداقل پنج میلیون نفر از شبکه‌های اجتماعی موبایلی مانند وایبر و واتس اپ و ... استفاده می‌کنند. با این وجود طی یک سال گذشته در دوره‌های زمانی مختلف هر بار بحث فیلترینگ یکی از این نرم‌افزارها مطرح شده و خواسته شده است به دلایلی جلوی ادامه فعالیت آن گرفته شود. به عنوان مثال در دوره‌ای حکم فیلتر کردن واتس اپ به وزارت ارتباطات ابلاغ شد و در عین حال این گونه عنوان شد که فیلتر شدن نرم افزارهای دیگری مانند « تانگو» و «اینستاگرام» هم در دست بررسی قرار دارد و با وجود اینکه فعالیت‌های مجرمانه زیادی در این نرم‌افزارها صورت می‌گیرد هنوز فیلترینگ آنها تصویب نشده است. در این زمینه بسیاری از کاربران بر این باورند که یکی از عمده دلایلی که منجر به فیلتر شدن این شبکه‌ها در ایران می‌شود بحث زیان کردن اپراتورهای موبایل است اما در این خصوص وزیر ارتباطات تاکید دارد قرار نیست در ایران شبکه‌ای به دلیل موضوعات اقتصادی فیلتر شود. اما در این میان با وجود تاکیدات مختلف مسوولان دولتی و حتی نظرات صریح رئیس جمهور درباره لزوم محدود شدن فیلترینگ، نمایندگان کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه رایانه‌ای بر استمرار این جریان اصرار داشتند. البته بعدها تصمیماتی اتخاذ شد تا بر اساس آنها سیاست گذاریهای کلان درباره نظام پالایشی کشور به شورای عالی فضای مجازی سپرده شود تا درباره سیاستهای کلان فیلترینگ تصمیم‌گیری شود که البته در این خصوص نیز بحث‌های مختلفی مطرح شد. نکته جالب دیگری که در این زمینه وجود دارد آن است که اگر چه در کمیته ۱۳ نفره تعیین مصادیق مجرمانه شش عضو از اعضای دولت به شمار می روند؛ در این زمینه وزیر ارشاد در روزهای گذشته بر این نکته تاکید کرده است که آئین نامه‌ای در دست تصویب قرار دارد که با تصویب نهایی آن فیلتر یا رفع فیلتر هر صفحه و سایتی با نظر اکثریت اعضای کارگروه مصادیق مجرمانه صورت خواهد گرفت. علی جنتی گفته است: در گذشته مسوولیت رفع فیلتر و فیلتر کردن برخی سایت‌ها از اختیارات خاصی بود که به هیاتی ۵ نفره سپرده شده بود که در این باره تجدید نظر صورت گرفته و از این پس فیلتر و یا رفع فیلتر هر نوع صفحه یا سایتی باید ضمن اخذ نظر ۱۳ عضو یا اکثریت اعضای کمیته تعیین مصادیق مجرمانه صورت بگیرد. وی ادامه داد: با در نظر گرفتن نظر اکثریت اعضا برای فیلتر یا رفع آن احتمال وقوع اشتباه در تصمیم‌گیری‌ها به صفر می‌رسد. او با تاکید بر اینکه اخذ نظر ۱۳ عضو کمیته تعیین مصادیق مجرمانه چارچوب مناسبی در راستای اتخاذ تصمیمات درست ایجاد می‌کند٬ گفت: هر چند که در بسیاری از مسائل اتفاق نظر بین اعضای کمیته به ویژه در مسائل مربوط به امنیت ملی کشور٬ عفت عمومی و مسائل اخلاقی جامعه دیده می‌شود اما باز هم برخی از آرای متضاد وجود دارد. جنتی با بیان اینکه درخواست یکی از اعضای کمیته تعیین مصادیق مجرمانه از این پس منجر به رفع و یا فیلتر صفحه یا سایتی نخواهد شد٬ گفت: اگر اکثریت مطلق اعضا رای به رفع و یا فیلتر صفحه یا سایتی دهند این موضوع اعمال خواهد شد٬ البته این طبق آیین‌نامه‌ای است که در حال تصویب است. او با بیان اینکه شکی در برخورد با صفحه‌ها و سایت‌هایی که ضد عفت عمومی جامعه باشد نیست٬ گفت: به طور مثال برخی شبکه‌های ارتباطی و اجتماعی که به نوعی وابستگی به بیگانه ایجاد می‌کند و نوعی جاسوسی به شمار می‌روند فیلتر این نوع سایت‌ها از مواردی است که مورد اتفاق نظر اعضا قرار دارد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت:‌ بعید نیست برخی اختلاف سلیقه‌هایی در اعمال فیلتر و یا رفع آن بین اعضای کمیته تعیین مصادیق مجرمانه در زمینه‌های شبکه‌های ارتباطی باشد مانند وایبر٬ واتس آپ و شبکه‌های اجتماعی هم مانند فیس بوک و تویتر و امثال اینها وجود داشته باشد. او با بیان اینکه بیش از ۵/ ۴ تا ۵ میلیون نفر از مردم در کشور از شبکه‌های ارتباطی چون وایبر و واتس‌آپ استفاده می‌کنند٬ گفت: در مورد فیلتر یا رفع فیلتر شبکه‌ها که مورد اقبال میلیونی مردم قرار گرفته باید با احتیاط برخورد کرد و تصمیمات پخته‌تر و دقیق‌تری با حضور همه اعضای اصلی این کمیته گرفت. به گزارش ایسنا، علاوه بر بحث نرم افزارهای موبایلی در زمینه پالایش سایت‌ها نیز اکنون شیوه کار به گونه‌ای است که همواره سایت پیوندها که مخصوص سایتهای فیلتر شده است در میان یکی از پنج سایت پربازدید کشور قرار می گیرد. پیش از این برخی مسوولان این گونه اعلام کرده بودند که در ۹۵ درصد موارد این سایت‌ها بر اساس درخواستهای مردمی فیلتر می‌شوند. با این وجود برخی دیگر از مسوولان خود به انتقاد از وضعیت فیلترینگ پرداخته و بر این نکته تاکید داشتند که لازم است فیلترینگ هوشمند مورد استفاده قرار گیرد تا اگر به طور مثال یک مورد خطا در سایتی وجود دارد دسترسی به کل آن مسدود نشده و تنها بخش مشکل دار فیلتر شود.

اشتون تا پایان مذاکرات سرپرست 1+5 است

$
0
0
اشتون تا پایان مذاکرات سرپرست 1+5 استخبرگزاری رویترز به نقل از یک دیپلمات غربی اعلام کرد: قدرت‌های جهانی از کاترین اشتون می‌خواهند که در طول چهار ماه آینده به سرپرستی مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 ادامه دهد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این دیپلمات غربی چند ساعت پس از اعلام تصمیم ایران و قدرت‌های جهانی برای تمدید مذاکرات هسته‌ای پس از آنکه نتوانستند در ضرب‌الاجل 20 ژوئیه به توافق نهایی برسند، گفت که قدرت‌های جهانی از کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا انتظار دارند تا در طول تمدید این مذاکرات به وظایف پیشین خود علیرغم پایان دوره کاری‌اش ادامه دهد. بر اساس گزارش خبرگزاری رویترز، دوره فعالیت خانم اشتون به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اکتبر 2014 یعنی پیش از 24 نوامبر، پایان چهار ماه تمدید مذاکرات هسته‌ای ایران پایان می‌یابد اما این دیپلمات غربی گفت که خواست واضح این کشورها این است که خانم اشتون تا به نتیجه رسیدن این مذاکرات به کار خود ادامه دهد. کاترین اشتون که هم‌اکنون 58 ساله است از چهار سال گذشته تاکنون به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا فعالیت کرده که هماهنگ کردن مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 وظایفش را شامل می‌شود. نقش وی ایجاب می‌کند تا اشتون با آمریکا، روسیه، چین، انگلیس، فرانسه و آلمان برای اتخاذ یک موضع واحد در مذاکرات هسته‌ای ایران تلاش کند. به طور قطع این تهران و واشنگتن هستند که باید تعیین کنند توافقی صورت خواهد گرفت یا نه؟ اما تلاش‌های خانم اشتون در این مذاکرات سربلندی برای وی در پی داشته و مخالفان او را ساکت کرده است. گفته می‌شود وی توانسته است اعتماد طرف ایرانی و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران را جلب کند. جان کری وزیر امور خارجه آمریکا ضمن تحسین تلاش‌های خانم اشتون در وین پایتخت اتریش در جریان مذاکرات هسته‌ای ایران، گفت که معاونت خانم اشتون و تیمش در مذاکرات عالی و خستگی‌ناپذیر بود.

نامه مادر امیر حکمتی به باراک اوباما

$
0
0
نامه مادر امیر حکمتی به باراک اوباماصدای آمریکا: مادر امیررضا حکمتی، ایرانی-آمریکایی که نزدیک به سه سال است در ایران در حبس به سر می برد، در نامه ای به رئیس جمهوری آمریکا از وی خواسته «لطفاً در گفتگو بر سر برنامه اتمی با ایران، امیر مرا هم به یاد داشته باشید.» نامه بهناز حکمتی، مادر امیر، حاکی از آن است که خانواده حکمتی  امیدوار است ایالات متحده با استفاده از قدرت خود در گفتگوهای اتمی با ایران، آزادی امیر را هم به دست بیاورد. نسخه ای از این نامه دیروز (جمعه ۲۷ تیرماه) – اندکی پیش از انتشار خبر توافق ایران با شش قدرت جهانی مبنی بر تمدید گفتگوهای اتمی در وین برای چهارماه دیگر – ارسال شد. توافق موقت میان ایران با گروه ۵+۱ فردا یکشنبه به پایان می رسد. دیپلمات های دست اندرکار گفتگوهای اتمی ایران تمدید مهلت گفتگوها را پیشنهاد کردند. حبس امیر حکمتی، تفنگدار سابق نیروی دریایی آمریکا، که تا چند روز دیگر ۳۱ ساله می شود، یکی از مسائل حل نشده میان ایران و آمریکاست. سال گذشته با روی کار آمدن حسن روحانی – که خواستار بهبود روابط ایران با آمریکاست – خانواده حکمتی امید زیادی به آزادی پسرشان داشتند، اما خبری از آزادی امیر نشد. جان کری وزیر امور خارجه و چند مقام ارشد آمریکا گفته اند که پیگیر مسأله آقای حکمتی با ایران هستند. در نامه مادر امیر حکمتی به پرزیدنت اوباما آمده «از شما، جان کری وزیر خارجه و دیگر مقامات سختکوش آمریکایی می خواهم که فرزند مرا هم از یاد نبرید. او در زمان خطر به یاری کشورش شتافت؛ و حال به کمک کشورش نیاز دارد. می دانم که شما درگیر چالش های بسیاری هستید؛ اما این را هم می دانم که هر شب نامه هایتان را  می خوانید.» کاخ سفید هنوز نگفته که آیا آقای اوباما این نامه را خوانده یا نه. صدای آمریکا تا این لحظه نتوانسته با برنادت میهان، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در این باره تماسی بگیرد. امیر حکمتی مردادماه  سال ۱۳۹۰ در ایران به اتهام جاسوسی برای سیا بازداشت و محاکمه شد و دادگاه ایران او را به اعدام محکوم کرد. دیوان عالی کشور ایران سال بعد حکم اعدام را لغو کرد، اما و کیل آقای حکمتی گفته که او یک بار دیگر در آذرماه ۱۳۹۲ در دادگاه انقلاب به طور محرمانه محاکمه شد و به اتهام “همکاری عملی با دولت آمریکا”به ۱۰ سال زندان محکوم شد. مقامات آمریکائی می گویند در هر برخورد با اعضای دولت ایران مسأله آقای حکمتی را مطرح کرده اند. امیر حکمتی و خانواده اش بارها بر بی گناهی او تأکید کرده اند. آقای حکمتی اواخر فروردین ماه امسال در نامه ای به محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران حبس خود را «نتیجه سوء تفاهم سیاسی میان ایران و آمریکا» خوانده و خواسته بود او را آزاد کنند.

صدور حکم سنگسار برای یک متهم

$
0
0
صدور حکم سنگسار برای یک متهمرئیس دادگستری قائمشهر، از صدور حکم سنگسار برای یک متهم خبر داد. به گزارش خبرگزاری مهر، جواد برهانی اتهامات این فرد را جرائمی از جمله زنای محصنه، تجاوز به عنف، نگهداری سلاح‌های گرم و سرد، نگهداری مشروبات الکلی و تجهیزات ماهواره ای اعلام کرد. به گفته  رئیس دادگستری قائمشهر این متهم ۳۲ ساله، به دو بار اعدام، یک بار با طناب دار و یک بار سنگسار، و 15 سال حبس محکوم شده است. بعد از انتشار اخباری در مورد اجرای حکم سنگسار سکینه آشتیانی در سال ۸۹ ، این اولین بار است که رسانه های ایران از صدور حکم سنگسار خبر می‌دهند.

ایرادهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به طرح احزاب

$
0
0
ایرادهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به طرح احزاببه گزارش مهر روز گذشته شورای هماهنگی جبهه اصلاحات  با ارسال نامه‌ای به رئیس مجلس شورای اسلامی طرح موسوم به طرح نحوه تشکیل و فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی را مخالف کار ویژه اساسی نهادهای مدنی و فلسفه مشارکت گسترده مردم در تعیین سرنوشت خویش و مغایر با توسعه سیاسی و روح حاکم بر قانون اساسی و ناقض حقوق شهروندی  دانست و ضمن تشکر از مسکوت گذاشتن سه ماهه موضوع، خواستار جلوگیری از هر گونه شتاب‌زدگی برای تصویب طرح مذکور شد. متن نامه این تشکل بدین شرح است : جناب آقای دکتر علی لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی با سلام و تحیت و آرزوی قبولی طاعات؛ احتراما به استحضار می‌رسانیم هر چند قانون احزاب مصوب مجلس اول (مورخ 7/6/1360) پس‌از 33 سال نیاز به اصلاح جدی و بازنگری متناسب با شرایط کنونی توسعه سیاسی جامعه دارد و از این جهت اقدام مجلس نهم یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر و گام  مثبت تلقی می‌گردد؛ و هر چند طرح کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی موسوم به طرح نحوه تشکیل و فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی که کلیات آن در جلسه علنی روز چهارشنبه 18/4/93 به تصویب رسید حاوی برخی نکات مثبت جهت ساماندهی احزاب ملی و استانی و امکان استفاده احزاب از یارانه‌های دولتی و استفاده از شبکه‌های صداوسیما جهت اعلام مواضع و حضور نمایندگانی از میان دبیران کل احزاب در کمیسیون ماده 10 وزارت کشور و ضرورت شفافیت منابع مالی احزاب و... می‌باشد؛ اما متاسفانه طرح مذکور دارای ایرادات اساسی است: لذا ضمن تشکر از مسکوت گذاشتن سه ماهه طرح مذکور، بخشی از آن ایرادات را در این نامه گوشزد می‌نمائیم و امیدواریم که دیدگاه‌های این شورا و سایر احزاب و صاحبنظران و فعالان سیاسی مورد توجه و مطمح نظر کمیسیون ذی‌ربط قرار گیرد. 1-طرح پیش‌گفته بدون جامعیت لازم بوده و همراه با شتاب‌زدگی و ابهام و ناپختگی تهیه شده است و علی‌رغم آن که وزارت کشور دولت یازدهم درصدد تقدیم لایحه اصلاح قانون احزاب به مجلس بوده و چندین ماه است که از احزاب کشور برای انعکاس دیدگاه‌های خویش نسبت به پیش‌نویس لایحه مذکور نظرخواهی کرده است؛ اما هیچگونه التفاتی به لایحه وزارت کشور و دیدگاه‌های احزاب نشده است! کما اینکه به دیدگاه آن دسته از نمایندگان معدود احزابی هم که به کمیسیون شوراها دعوت شده بودند بی‌توجهی شده است! و حتی به نظریاتی هم که در طرح جمعی از نمایندگان مجلس نهم موسوم به طرح حزبی شدن انتخابات آمده است و یا به طرح عده‌ای از نمایندگان مجلس هشتم موسوم به طرح استانی شدن انتخابات هیچ ردیابی در طرح کمیسیون دیده نمی‌شود! دقیقا به همین دلیل است که تاکنون از 10 ماده مورد بررسی در صحن علنی مجلس سه مورد یعنی مواد 1 و 5 و  10 مجددا به کمیسیون شوراها ارجاع شده است! 2-نقش احزاب در انتخابات در طرح پیش‌گفته صرفا برای گرم کردن تنور انتخابات است زیرا همانگونه که می‌دانید امروزه در نظام‌های دموکراتیک، «احزاب و «انتخابات» لازم و ملزوم یکدیگرند و لذا طرح مذکور باید نظام انتخاباتی موجود را که صرفا «نامزد محور» ‌است به یک نظام انتخاباتی «حزب محور مبدل سازد». اما دریغ و صد افسوس که در طرح مذکور علی‌رغم سابقه بی‌نظیر برگزاری 32 انتخابات پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، این گونه نقش احزاب در انتخابات بسیار کم‌رنگ و بی‌فروغ دیده شده است؛ راستی اگر انتخابات خبرگان و یا شوراها و یا مجلس و ریاست جمهوری بدون نقش آفرینی هیچ حزبی براساس طرح مذکور و صرفا با کاندیداتوری اشخاص برگزار شود اتفاقی می‌افتد؟ در حالی که یک طرح جامع می‌تواند با پیش‌بینی تغییر نظام کنونی انتخابات به حداقل یک نظام ترکیبی (و نه لزوما صد درصد حزبی) منجر به  تحول بنیادی در عرصه توسعه سیاسی و ظهور احزاب منسجم و قدرتمند در کشور بشود. 3-در طرح پیش‌گفته نه تنها نگاه توسعه محور برای تشکیل احزاب وجود ندارد؛ سهل است که حتی با نگاه امنیتی و انقباضی و محدودکننده حقوق اساسی شهروندان مواجه هستیم. زیرا همانگونه که جنابعالی واقفید براساس اصل بیست و ششم قانون اساسی هیچکس را نمی‌توان از شرکت در احزاب منع کرد. با این حال چرا دارندگان سوء پیشینه کیفری براساس شرایط ماده 4 نتوانند امکان حضور در احزاب را داشته باشند؟ و یا اساسا با چه استدلال منطقی و حقوقی براساس بند ج ماده 5 طرح مذکور، هیات موسس و شورای مرکزی و بازرسان و دبیر کل و مسوولان شعب استانی احزاب منحل شده (در صورتی که محرومیت شخصی هم از حقوق اجتماعی ندارند) نتوانند حتی عضو احزاب دیگر شوند؟ و یا با کدام دلیل قانع کننده، افراد فاقد مدرک کارشناسی نتوانند عضو هیات موسس احزاب باشند؟ آیا بهتر نبود به مرجع تشخیص شرط «اعتقاد و التزام عملی به قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه» تصریح می‌شد تا از برخوردهای سلیقه‌ای و محدود کننده جلوگیری می‌شد؟ آیا این همه سخت‌گیری برای تشکیل و عضویت در احزاب با سیره عملی امام خمینی(ره) و منویات رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی سازگاری دارد؟ آیا اگر رای مردم در انتخابات را «حق‌الناس» بدانیم آنگاه نباید به تبع آن رقابت انتخاباتی و به تبع آن تشکیل و عضویت در احزاب و گروه‌های سیاسی را «حق‌الناس» بدانیم؟ آیا اگر بر مبنای آیه کریمه 104 سوره مبارکه آل عمران در «قرآن کریم»، «امر به معروف»، «و نهی از منکر» هم حق خدادادی و هم واجب شرعی است ما «حق» داریم برخی از آحاد جامعه را به «ناحق» از این تکلیف دینی و حق شرعی در قالب استفاده از ابزار احزاب محروم سازیم؟ ضمنا در همین جا به تناقض تبصره 3 ماده 19 که «اعضای موثر احزاب منحله را محروم از انجام هرگونه فعالیت تشکیلاتی به مدت پنج سال می‌داند» با بند ج ماده 5 که «اعضای موثر احزاب منحله را برای همیشه محروم از تاسیس حزب یا عضویت در آن می‌داند» اشاره می‌کنیم که هم بیانگر شتاب زدگی  مفرط حاکم بر این طرح است و هم علاوه بر تناقض در هر دو حالت هیچگونه وجاهت حقوقی ندارد. 4-در طرح پیش گفته، با کمترین بهانه می‌‌توان احزاب را منحل کرد. به عبارت دیگر، برعکس روند تشکیل احزاب، نسبت به توقف، لغو پروانه و انحلال احزاب، یک نگاه کاملا انبساطی وجود دارد. به عنوان نمونه براساس قسمت الف بند 3 ماده 20 اگر حزبی نتواند نظر کمیسیون ماده 10 وزارت کشور را برای انجام اصلاحات در اساسنامه و مرامنامه خویش تامین کند پروانه‌اش از سوی کمیسیون ماده 10 متوقف و به دادگاه جهت انحلال معرفی  می‌شود! و یا اگر در طول مدت دو سال برخلاف مفاد اساسنامه حزب (مثلا نتواند کنگره خویش را برگزار نماید) پروانه‌اش متوقف و جهت انحلال به  دادگاه معرفی می‌شود! جالب است در هیچ یک از موارد مذکور حتی از نماینده آن حزب جهت دفاع در کمیسیون دعوت نمی‌شود. کما اینکه براساس تبصره 2 ماده 19 حزب توقیف شده اجازه هیچگونه فعالیتی را ندارد و البته هیچ اشاره‌ای هم به زمانبندی و طول مدت دوره توقیف نمی‌شود! 5-جنابعالی به خوبی مطلعید که فعالیت‌های حزبی از مصادیق بارز فعالیت‌های سیاسی می‌باشد و تخلفات احتمالی احزاب نیز از مصادیق روشن جرایم سیاسی می‌باشد. حال پرسش اساسی این است که در مهم‌ترین سند قانونی مربوط به احزاب نباید جرم سیاسی تعریف شود؟ و مرز آن با اقدامات امنیتی و عملیات براندازانه مصرح در ماده 18 طرح مذکور تفکیک شود؟ آیا تاکنون هیچ حزبی از سوی دستگاه قضایی به جرم انجام جرایم فعالیت‌های سیاسی محاکمه و محکوم شده است؟ و یا  آن که در دادگاه‌ها اساسا هیچ مصداقی برای جرم سیاسی به دلیل آن که هیچ تعریفی از آن در قوانین ما وجود ندارد یافت نمی‌شود! بنابراین اگر تکلیف جرایم سیاسی و مرزبندی آن با جرایم امنیتی در مهمترین قانون مربوط به احزاب مشخص نشود پس در کجا باید مشخص شود؟ 6-در طرح پیش گفته، جایگاه و نحوه تشکیل هیات منصفه سیاسی مشخص نشده است. زیرا همانگونه که جنابعالی مستحضرید براساس اصل یکصد و شصت و هشتم قانون اساسی «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیات منصفه در محاکم دادگستری صورت می‌گیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیات منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون براساس موازین اسلامی معین می‌کند». حال اگر در قانون مطبوعات، تعریف و جایگاه هیات منصفه جرائم مطبوعاتی به نحوی مشخص و معین شده است؛ آیا نباید در قانون اصلی مربوط به احزاب، تعریف و جایگاه و نحوه تشکیل هیات منصفه جرایم سیاسی مشخص شود؟ البته ریشه چنین ایرادی به همان ایراد قبلی باز می‌گردد که در طول مدت مجالس 9 گانه قانونگذاری درجمهوری اسلامی متاسفانه هنوز تعریف جرم سیاسی معلوم نیست تا به تبع آن بخواهیم جایگاه هیات منصفه سیاسی تبیین شود! آیا به نظر جنابعالی که تاکنون حداقل دو دوره ریاست مجلس را بر عهده دارید بهتر نیست که تعیین جایگاه و تعریف و حدود و ثغور جرایم سیاسی را در همین سند قانونی مادر و مرتبط با فعالیت‌‌های سیاسی مشخص کنیم؟ و اگر بر این باورید که آن را باید در قانون جداگانه‌ای تعریف کرد آیا بهتر نیست تصویب آن قانون جداگانه مقدم بر اصلاح قانون احزاب باشد؟ 7-در طرح پیش گفته، هیچ اشاره‌ای به نحوه مجازات ناقضان حقوق احزاب نشده است. زیرا شما به خوبی می‌دانید که اگر ده‌ها مورد از حقوق و امتیازات برای احزاب در طرح مذکور برشمرده شده و آن را از محاسن قانون جدید بدانیم اما برای تخلفات احتمالی دست‌اندرکاران متخلف، هیچ جریمه‌ای در نظر نگیریم عملا آن امتیازات و حقوق «سالبه به انتفاء موضوع» است. از باب نمونه در اینجا به مواردی اشاره می‌کنیم:‌ در بندهای مختلف ماده 13 در فصل سوم طرح مذکور تحت عنوان حقوق و مسوولیت‌ها از اظهارنظر آزاد و علنی احزاب در مسائل کشور، معرفی نامزدها و ائتلاف در انتخابات دائر نمودن شعب و دفاتر استانی و شهرستانی و تاسیس پایگاه اطلاع‌رسانی و حق انتشار روزنامه سخن گفته شده است حال اگر یک استاندار و یا یک فرماندار مجوز تاسیس شعبه را صادر نکرد چه مجازاتی برای وی تعیین شده است؟ حال اگر برخی صاحبان قدرت مانع صدور اطلاعیه، بیانیه و یا فهرست انتخاباتی شدند آیا نباید با جرم‌انگاری حقوقی در قانون احزاب برای آنان جریمه مناسب به منظور حفظ حقوق احزاب در نظر گرفته شود؟ کما اینکه اگر در بند(ح) ماده مذکور استفاده بدون تبعیض از شبکه‌های صدا و سیما برای پخش اخبار احزاب در نظر گرفته شده است در صورتی که دست‌اندرکاران این رسانه ملی به طور کلی اجازه چنین استفاده‌ای را ندادند و یا فقط برای احزاب مورد نظر و از یک جناح خاص چنین اجازه‌ای دادند برای آنان چه مجازاتی پیش‌بینی شده است؟ و همچنین اگر براساس اصل بیست و هفتم قانون اساسی تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها صرفا با دو شرط«بدون حمل سلاح و مخل نبودن با مبانی اسلام» آزاد اعلام شده است و بند(ط) ماده مذکور برگزاری راهپیمایی‌ها و تشکیل اجتماعات در میادین و پارک‌های عمومی را از جمله حقوق احزاب قلمداد نموده است (و البته باید حداقل هفتاد و دو ساعت قبل یعنی از سه روز قبل به اطلاع مسوولان ذی‌ربط رسانده شود) حال اگر همان مسوولان ذی‌ربط با برخوردهای سلیقه‌ای اجازه تشکیل ا‌جتماع و راهپیمایی را صادر نکردند چه مجازاتی دارند؟ متاسفانه در تمامی اینگونه موارد طرح کمیسیون شوراها کاملا مسکوت است! 8-در طرح پیش‌گفته، هیچ اشاره‌ای به امنیت برگزاری اجتماعات و راهپیمایی‌ها نشده است آیا قانون احزاب اساسا می‌تواند برای برهم‌زنندگان امنیت روانی احزاب و ناامن‌کنندگان اجتماعات قانونی و همایش‌های رسمی گروه‌های سیاسی کاملا بی‌تفاوت و ساکت باشد؟ راستی برای برخی باندهای غیررسمی که بدون مجوز و غیرقانونی و پنهانی عملا فعالیت‌های سیاسی تشکیلاتی و حزبی انجام می‌دهند نباید در قانون احزاب چاره‌اندیشی شود؟ 9-‌در طرح پیش‌گفته، برای برخی تشکل‌ها و نهادهای صنفی که کار سیاسی می‌کنند هیچ پیش‌بینی مشخص نشده است زیرا جنابعالی به خوبی می‌دانید که مثلا جامعه محترم روحانیت مبارز تهران یک نهاد روحانی است و نمی‌تواند در مسائل سیاسی بی‌تفاوت باشد آیا اگر امثال این نهادهای روحانی خواستند لیست انتخاباتی برای سراسر کشور صادر کنند نباید دارای پروانه رسمی از کمیسیون ماده 10 قانون احزاب باشند یا می‌توانند بدون مجوز هم  لیست ارائه دهند؟ اصل بیستم قانون اساسی همه افراد ملت اعم از زن و مرد را به صورت یکسان در حمایت قانون قرار داده است و لذا یک تشکل دانشگاهی یا روحانی نیز یا نباید فعالیت حزبی انجام دهد و یا در صورت فعالیت حزبی حتما باید ساز و کار رسمی و فرایند قانونی را طی کند. البته به نظر ما برخلاف تبصره ماده 6 طرح مذکور یک فرد می‌تواند همزمان عضو موثر یک حزب ملی یا استانی و یک تشکل صنفی باشد و لذا هر یک از اعضای جامعه روحانیت نیز همچون دیگران می‌توانند در قالب یک تشکل سیاسی فعالیت داشته باشند اما اگر خواستند به نام جامعه روحانیت کار سیاسی و حزبی انجام دهند طی  کردن فرایند رسمی و قانونی و حرکت در راستای قانون احزاب کشور الزامی و اجتناب‌ناپذیر است که طرح کمیسیون شوراها کاملا در این زمینه ساکت است! 10-در طرح پیش گفته، به خانه احزاب به عنوان یک نهاد و تشکل صنفی مربوط به همه احزاب و یا سایر نهادهای برآمده از تعامل مستقلانه احزاب و گروه‌های سیاسی هیچ اشاره‌ای نشده است زیرا جنابعالی مطلعید که احزاب پروانه‌دار باید بتوانند همچون سایر نهادهای مدنی دارای یک اتحادیه و تشکل صنفی باشند و قطعا پیش‌بینی جایگاه چنین تشکل صنفی در قانون احزاب است آیا اگر دولت دهم با برخورد ناصواب خویش برای تداوم فعالیت خانه احزاب که با حضور تمامی احزاب اصلاح‌طلب، اصولگرا و مستقل شکل گرفته شده بود مانع تراشی کرد مجددا نباید برای قانونمند شدن یک تشکل صنفی مربوط به احزاب چاره‌اندیشی کرد؟ و حتی تشکل مذکور را در انتخاب نمایندگان عضو کمیسیون ماده 10 وزارت کشور مشارکت داد؟ جناب آقای دکتر لاریجانی ما به عنوان احزاب اصلاح‌طلب آنچه وظیفه سیاسی و تکلیف انقلابی و تعهد شرعی خویش می‌دانستیم بیان کردیم و اگر هم در طول سه ماه آینده نکات جدید دیگری هم باشد خواهیم گفت اما  معتقدیم از هرگونه موازی کاری برای لحظه لحظه فعالیت‌های خانه ملت و بودجه‌ای که در آن هزینه می‌شود باید پرهیز نمائیم لذا پیشنهاد می‌کنیم از تصویب طرح شتاب‌زده اصلاح قانون احزاب جلوگیری کنید تا به در نظر گرفتن لایحه دولت و رعایت برخی پیشنهادها و دیدگاه‌های همه احزاب یک قانون جامع برای احزاب کشور و نام نیکی در تاریخ سیاسی ایران از خودتان به یادگار بگذارید.

همه ناراضی‌اند جز دلواپسان

$
0
0
همه ناراضی‌اند جز دلواپسان«عزت» صداوسیمای ایران که زمانی او را رفوگر تخلفات دولت احمدی‌نژاد می‌دانستند، این روزها سرسازگاری چندانی با شیخ حسن پاستور ندارد و او هم دلواپسانه نقد دولت را دستور کار رسانه اش قرار داده است. نامه نیوز با این مقدمه در ادامه می‌نویسد: ماه‌های باقیمانده از حضور عزت صداوسیمای ایران در ساختمان شیشه‌ای جام جم پر التهاب و پر انتقاد می گذرد. او زمانی در دولت احمدی نژاد، رسانه ملی را به حامی پروپا قرص و جدی دولت تبدیل کرده بود و بارها و بارها به سبب همین حمایت‌ها مورد نقد قرار گرفت، به نحوی که احمد توکلی نماینده اصولگرای مجلس در سال 91 چنین گفت «صدا و سیما در حال حاضر به رفوگر خلاف‌های دولت تبدیل شده و سعی دارد پارگی مشکلات را بدوزد». اما حال که نه احمدی نژادی بر سر کار است و نه دولتی های سابق، رسانه ملی مشی متفاوت را دنبال می کند. مشی ای که در آن چیزی از حمایت پروپاقرص از حسن روحانی رییس جمهوری جدید و دولتمردانش نیست. چنانچه رسانه ملی در یک سال گذشته، نه در خدمت دولت که گاها تا پای یک منتقد تند و جدی پاستورنشینان هم پیش رفته است. شاید از همین رو بود که بارها روحانی و اطرافیانش رویکرد انتقادی رسانه ملی را به ضرغامی گوشزد کردند و کار به نامه نگاری هایی نیز رسید. آنجا که حسام الدین آشنا از مشاوران حسن روحانی با انتقاد شدید از رویکرد صداوسیما عنوان کرد« از نگاه رییس سازمان صداوسیما شورای نظارت بر این سازمان جلسه ای تشریفاتی است که هر دو هفته یکبار برای گپ زدن و گعده کردن تشکیل می شود. انگار این شورای نظارت بر سازمان صداوسیما نیست، شورای نظارت صداوسیما بر رئیس جمهور است!.» او ماجرای تاخیر ۹۰ دقیقه ای در پخش گفت و گوی زنده حسن روحانی را به دستور شخص عزت الله ضرغامی دانسته و از شورای نظارت بر عملکرد صدا و سیما خواسته بود با وی برخورد کند. اما کار به همین جدل های اطرافیان رییس پاستور و رییس جام جم ختم نشد و به بیان صریح روحانی هم کشیده شد و او به نهادهای ملی از جمله صداوسیما هشدار داد که نمی توانند به اپوزیسیون دولت تبدیل شود. هرچند در میانه این انتقادات صداوسیما گاها از برخی مواضع خود عقب می‌نشست و تریبون های خود را به کرات در اختیار دولتی ها قرار می داد اما رسانه ضرغامی از همان ابتدا رویکرد انتقادی نسبت به مردان دیپلماسی دولت یازدهم اتخاذ کرد. خصوصا آنجا که پای مباحث هسته ای به میان می آمد یک پای ثابت انتقادات به دولت بود. گرچه در مقطعی اجازه نداد منتقدان توافق ژنو از تریبون رسانه ملی ظریف و همراهانش در پای میز مذاکرات را به نقد بگیرند اما برنامه های این رسانه خود را مبرا از نقد و کنایه به تصمیمات هسته ای دولت نکرد. در این میان اما آنچه طی چندماه اخیر بیش از همه در حال نمود یافتن است، همراهی زیرپوستی این رسانه با منتقدان هسته ای دولت یا همان دلواپسان است. آنگونه که برخی از برنامه های تلویزیون چون 20:30 با اجراهای کامران نجف زاده و شناسنامه با اجرای حسین رنجبران تلاش خود برای جا انداختن واژه دلواپسی در سطح افکار عمومی را به کار گرفته اند. دو مجری که پیش از این در صف حامیان دولت احمدی نژاد از آنها یاد می شد. بخش خبری بیست و سی گرچه از واژه دلواپسی به مناسبت و بی مناسبت در مباحث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ایضا هسته ای بهره می گیرد اما برنامه شناسنامه که جمعه ها بر روی آنتن سیما می رود با پرسش ثابتی میهمانان خود را خطاب قرار می دهد «شما دلواپس هستید؟» سوالی که اخیر به «شما دلواپس هستید یا دل آرام؟» تغییر شکل یافته است. آنگونه که در یک نمونه وقتی اسماعیل کوثری از اعضای جبهه پایداری و دلواپسان سرسخت دولت بر صندلی برنامه شناسنامه نشسته بود با این سوال روبرو شد که «آیا شما دلواپسید؟».همین سوال کافی بود تا او در قامت یک منتقد دولت به دلواپسی های هسته ای خود اشاره کند و بگوید«در مورد بحث هسته‌ای ما دلواپس بودیم و این موضوع را برادرانه مطرح کردیم. این‌طور نبود که ما به وسیله این نشست بخواهیم جنجال کنیم بلکه می‌خواستیم صحبت‌ها به گوش دوستان برسد. ما در جریان مذاکرات دوران قبل بودیم و هیچ نگرانی از آن نداشتیم.» اظهاراتی که در ضمن نقد عملکرد مذاکره کنندگان فعلی تمجید از سابقین مذاکرات را به نمایش می گذاشت. علاءالدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی و از حامیان هسته ای دولت هم از دیگر کسانی بود که اینبار با سوالی متفاوت تر روبرو شد« دلواپس هستید یا دل‌آرام؟» . بروجردی اما پاسخ دیپلماتیکش به این سوال اینگونه بود «مقطع فعلی عمر نظام جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی در مقایسه با سختی‌های بیش از 3دهه گذشته قابل مقایسه نیست. به تعبیر قرآن کریم از این بابت نگران هستیم که کسانی که در مقابل ما هستند دشمن ما به شمار می‌روند و تغییری در دشمنی آمریکا علیه ایران حاصل نشده نه اینکه اتفاق ناگواری می‌خواهد بیفتد مذاکرات چه به نتیجه برسد و چه نرسد ما برنده‌ایم، اگر به نتیجه نرسد به دنیا ثابت شده که جمهوری اسلامی ایران در اوج صداقت و شفافیت عمل کرد و همه گام‌هایی که باید برمی‌داشت را برداشته است اما ‌آمریکا بازی را بهم زد و اگر هم به نتیجه برسد که مشخص است.» جایگاه ثابت پایداری ها دلواپس در رسانه ضرغامی! دلواپسان امروز اما همان پایداری های حامی دولت سابق هستند که هنوز هم بر حمایت از آن دولت پایدارند و ابایی ندارند که به هر بهانه ای سنگ اندازی در مسیر حرکت دولت روحانی را دنبال کنند. آنگونه که در یک سال گذشته خصوصا از سنگر مجلس تنش ها و مشکلات زیادی را برای دولت ایجاد کردند، دولتی که مشی خود را بر لبخند زدن و مماشات کردن با منتقدان تندروش قرار داده است و مراقب بوده است که در دام آنها که عصبانی کردن رییس جمهور و دولتی ها را می خواهند، نیفتد. نکته جالب در این میان اما خوش شانسی رسانه ای پایداری‌های دلواپس است، دلواپسانی که در دولت سابق مسیر جام جم را به هر بهانه ای طی می کردند و پای ثابت برنامه های رسانه ضرغامی بودند، و حال در دولت جدید هم که نامشان از حامیان دولت سابق به منتقدان دولت فعلی تغیر کرده است همچنان پای ثابت برنامه های رسانه ضرغامی هستند. شاید از همین روست که بسیاری از سیاسیون و تحلیلگران بارها از نزدیکی تفکری ضرغامی به طیف سیاسی پایداری سخن گفته اند. پایداری ها هم البته در حمایت از ضرغامی کم نگذاشته اند و تا پای دیکتاتور نامیدن دولت روحانی به خاطر ضرغامی پیش رفته اند. نفوذ پایداری ها در شبکه افق! اردیبهشت سال‌جاری عزت‌الله ضرغامی، رییس سازمان صداوسیما برای اولین‌بار خبر راه‌اندازی شبکه «افق» را در حاشیه اختتامیه جشنواره بین‌المللی رادیو اعلام کرد و 10روز بعد و در آستانه سالگرد آزادسازی خرمشهر این شبکه صاحب فرکانس مستقل شد. با آغاز به کار این شبکه شایعات و اخبار از نقش آفرینی حامیان دولت سابق و پایداری ها در این شبکه حکایت می کردند. انتشار اسامی‌ای مانند وحید یامین‌پور، وحید جلیلی و نادر طالب‌زاده به‌عنوان مدیران این شبکه این گمانه را بیشتر کرد که «جبهه پایداری» به‌صورت غیررسمی و نه خصوصی، شبکه‌ای تلویزیونی را اداره خواهد کرد. لاریجانی ها هم منتقد عزت صداوسیما رسانه ضرغامی اما نه تنها منتقدانی از جنس پاستورنشینان ندارد، بهارستان نشینان هم پای ثابت انتقادات و اخطارها و تذکرات به ساکنان ساختمان شیشه ای هستند و هر از گاهی رویه رسانه ملی دربرخورد با قوه مقننه را به باد انتقاد می گیرند. جالب تر آن است که اخیرا و در ماه های پایانی حضور ضرغامی در ریاست این سازمان قوه قضاییه هم به جمع دو قوه دیگر اضافه شده و آیت الله آملی لاریجانی صراحتا مشی صداوسیما دربرخورد با این قوه را به باد نقد گرفت. گویی آنکه به نظر می رسد عزت صداوسیمای ایران درحالی قرار است ریاست 10 ساله را واگذار کند که به جز دلواپسانی که شیفته او هستند، منتقدان زیادی را در اطراف خود می بیند که رویکردهای سیاسی او را فارغ از بی طرفی نمی بینند و منتظرند جایگاه ریاست ساختمان جام جم سریعتر به کسی دیگر واگذار شود.

انتقاد مطهری از «کم‌کاری» هواداران دولت

$
0
0
انتقاد مطهری از «کم‌کاری» هواداران دولتهمایش‌های «دلواپسان» دوباره شروع شده است و در این شرایط هواداران دولت و مذاکرات هسته‌ای همچنان از برگزاری یک مراسم مشابه ناتوان مانده‌اند. در این شرایط علی مطهری معتقد است ناتوانی هواداران دولت، تقصیر خودشان است. به گزارش ایسنا، علی مطهری در پاسخ به سوالی درباره تحرکات جریان مخالف دولت و انفعال موافقان مذاکرات هسته‌ای به «پیام نو» می‌گوید: مسلم است که دو طرف باید حرفشان را بزنند و در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند و فعالیت کنند و هواداران دولت نباید توقع داشته باشند که طرف مقابل سکوت کند. وی ادامه می‌دهد: به هر دلیلی طیف‌های مخالف دولت فعال هستند و هواداران دولت نباید خرده بگیرند که مثلا چرا شما فعالیت می‌کنید. به نظرم حرف منتقدان سیاست خارجی را می‌توان نقد کرد اما اینکه بگوییم چرا همایش می‌گذارید، با اصل آزادی بیان هیچ سازگاری‌ای ندارد. مطهری درباره انفعال طیف‌های هوادار دولت، این موضوع را به خود این گروه‌ها نسبت می‌دهد و می‌گوید: هواداران دولت اگر از این کارها نمی‌کنند مشکل خودشان است که به نظر من خیلی مصر و پیگیر نیستند و بیشتر توقع دارند کس دیگری فضا را برایشان باز کند. نماینده مردم تهران در مجلس همچنین در پاسخ به سوالی درباره فضای نامناسب برای فعال شدن اصلاح‌طلبان و هواداران دولت و تهدیدهایی که این گروه‌ها با آن مواجه هستند، اظهار می‌کند: من فکر نمی‌کنم هواداران دولت با تهدید امنیتی خاصی مواجه باشند و اگر انفعالی دارند باید آن را تا حدودی به حساب کم‌کاری خودشان بگذاریم. به هر حال اینها اگر می‌خواهند تاثیرگذار باشند، باید وارد صحنه شوند وگرنه دیگران صحنه را اشغال می‌کنند و این خیلی طبیعی است.

فرانسه: ایران برای دستیابی به توافق باید تصمیمات لازم را بگیرد

$
0
0
فرانسه: ایران برای دستیابی به توافق باید تصمیمات لازم را بگیرددوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳ رادیو فردا فرانسه ابراز امیدواری کرد که ایران با استفاده از فرصتی که تمدید مذاکرات هسته‌ای پدید آورده است، «تصمیمات لازم» برای دستیابی به یک توافق جامع و طولانی‌مدت را اتخاذ کند. گزارش خبرگزاری رویترز سخنان لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه، را در روز شنبه، ۲۸ تیر، بازتاب می‌دهد که ناظر به توافق ایران و قدرت‌های جهانی برای تمدید مذاکرات هسته‌ای است. ایران و گروه ۱+۵ روز جمعه در آستانه سر آمدن مهلت تعیین‌شده برای دستیابی به توافق جامع اتمی، اعلام کردند که این مذاکرات را تا روز سوم آذرماه تمدید کرده‌اند، اتفاقی که در روزهای اخیر با توجه به پیچیده شدن فرایند مذاکرات، احتمال آن مطرح می‌شد. در این حال لوران فابیوس با اشاره به این رویداد اظهار داشت: «فرانسه امیدوار است که این مهلت جدید به ایران اجازه دهد تا تصمیمات لازم و مورد انتظار ما را برای دستیابی به یک توافق طولانی‌مدت، معتبر و پایا اتخاذ کند.» به گفته وزیر خارجه فرانسه، مذاکرات تاکنون پیشرفت‌هایی داشته است، به‌ویژه در رابطه با رآکتور اراک و همچنین محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، خواستار دستیابی به توافق است. وی اما تاکید کرد که با همه این‌ها همچنان اختلافاتی میان طرفین باقی است، خاصه در رابطه با موضوع غنی‌سازی اورانیوم. فرانسه می‌گوید که اگر ایران خواستار دستیابی به توافق جامع با قدرت‌های جهانی است باید از موضع خود برای در اختیار داشتن صد‌ها هزار سانتریفیوژ کوتاه بیاید. این در حالی است که به تازگی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، تاکید کرده که «نیاز قطعی کشور» ۱۹۰ هزار سو است. لوران فابیوس به مسئله نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر فعالیت‌های اتمی ایران نیز اشاره کرده و یکی از شرط‌های توافق هسته‌ای را همکاری تهران و آژانس عنوان کرده است. وی در ‌‌نهایت گفت: «آن‌ چه می‌توانم بگویم این است که برای دستیابی به توافق، پیشرفت‌هایی از برخی جهات حاصل آمده است. به همین خاطر هم ما تصمیم به تمدید مذاکرات گرفتیم. اگر فکر می‌کردیم که هیچ پتانسیلی برای دستیابی به توافق وجود ندارد، گفت‌وگو‌ها را بلافاصله متوقف می‌کردیم.»
Viewing all 36765 articles
Browse latest View live